لغو روادید درست است اما نمی‌تواند ایران‌هراسی را از بین ببرد/ کشور باید به گردشگری تکیه کند
کد خبر: 16367
رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری ایران:

لغو روادید درست است اما نمی‌تواند ایران‌هراسی را از بین ببرد/ کشور باید به گردشگری تکیه کند

رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری ایران گفت: اگر بخواهیم وارد دهه‌ ۹۰ و ۱۴۰۰ به این سو شویم، مسائل دیگری را داشتیم که باعث شکل‌گیری ایران‌هراسی شده‌اند. شاید جدیدترین چیزی که امروزه با آن مواجه هستیم، عدم درک صحیح از کنجکاو بودن گردشگران است. نهادهای امنیتی باید با وزارت گردشگری و با کسانی که شناخت عمیق‌تری از گردشگر دارند، نشست برگزار کنند

بیان فردا | دینا قالیباف* | شاید تاکنون خبرِ دستگیری ایرانیان دو تابعیتی یا گردشگران خارجی که برای تفریح به ایران سفر کرده‌اند، به گوشتان خورده باشد. اغلب این دستگیری‌ها با این استدلال از سوی نهادهای امنیتی انجام می‌شود که این افراد جاسوس هستند و به قصد جاسوسی به کشور سفر کرده‌اند. سوالی که در این میان در اذهان شکل می‌گیرد این است که این استدلال با توجه به موضع کشورهای دیگر درباره‌ این دستگیری‌ها چقدر می‌تواند درست باشد؟ آیا می‌توان گفت که دستگاه امنیتی تحلیل خود را بدون در نظر گرفتن موضعِ  طرف مقابل باور کرده و به شکل دیکتاتورگونه‌ای نسبت به آن اصرار می‌ورزد؟

این دستگیری‌ها علاوه بر این‌که چهره‌ی ترسناکی از کشور ایران به ‌عنوان یک مقصد گردشگری در ذهن خارجی‌ها می‌سازد، باعث می‌شود تا آنان از سفر به کشورمان برای حفظ امنیت خود، خودداری کنند که برخی نامِ آن را «ایران‌هراسی» گذاشته‌اند. اما آیا ایران‌هراسی صرفاً به این دستگیری‌ها ختم می‌شود یا پیشینه‌ طولانی‌تری در کشورمان دارد؟  برای یافتن پاسخ به این پرسش و بررسی دقیق‌تر وضعیت گردشگری و چشم‌انداز آن در ایران به گفتگو با «محسن حاجی سعید»، رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری ایران پرداختیم.

ایران‌هراسی؛ چرا و چگونه؟

محسن حاجی سعید که عقیده دارد گردشگری در ایران در دهه‌ ۵۰ یک روند طبیعی را طی می‌کرده، بر این باور است که کشور ناگهان تحولاتی را پشت سر گذاشته که منجر به بروز ایران‌هراسی شد: «با شکل‌گیری انقلاب و بحران‌هایی که به واسطه‌ی اعتراضات مردمی برای تغییر رژیم در آن دوران اتفاق افتاد و منجر به انقلاب شد، برای اولین بار مردم دنیا از سفر به ایران هراس پیدا کردند. این هراس در واقع به واسطه‌ی عدم ثبات سیاسی –که در آن روزها برای تغییر حاکمت بود—، شکل گرفته بود.»

او به مورد دیگری که در آن دوران منجر به ایران‌هراسی شد نیز اشاره می‌کند: «دومین اتفاق که منجر به ایران‌هراسی شد، مهم‌تر از موضوع اول بود. موضوع اول می‌توانست در مدت یک یا دو سال از بین برود؛ چرا که طبیعی است در کشورهای مختلف تغییرات این چنینی اتفاق بیافتد که حکومت از پادشاهی به نوعی به جمهوریت تغییر پیدا کند (البته کارشناسان باید پیرامون این‌که دامنه‌ی آن چقدر طول کشید، نظر دهند). دومین موضوع تسخیر سفارت آمریکا بود که یک چهره‌ای را از ایران نمایان کرد که امنیت اتباع خارجی در ایران ضمانتی ندارد. این چیزی که من خدمت شما می‌گویم، حرف گردشگران است و بایستی در نظر داشته باشیم که برای تحلیل یک موضوع بهتر است بدانیم نظر دیگران چیست نه این‌که تحلیل خود در داخل را باور کنیم.»

حاجی سعید اضافه می‌کند: «موضوع تسخیر سفارت آمریکا این شائبه را ایجاد کرد که هیچ تبعه خارجی در ایران امنیت ندارد و این امر به شکل گسترده‌ای به ایران‌هراسی دامن زد. یک بحران دیگر در همان سال‌ها وقوع جنگ ایران و عراق بود. به دلیل این‌که جنگ هشت سال طول کشید و به واسطه‌ی بمب‌باران هواپیماها تا پایتخت، بسیاری از کسانی که تمایل به سفر به ایران داشتند، دچار هراس شدند. به علاوه، گروه‌های چریکی هم بودند که عملیات نظامی انجام می‌دادند. جنگ تمام شد و ترورها به حداقل ممکن رسید و تثبیت جمهوریت اتفاق افتاد اما هم‌چنان تسخیر سفارت آمریکا و عدم امنیت اتباع خارجی در ایران تا امروز، در پرده‌ی ابهام باقی مانده و این ذهنیت را برای یک خارجی ساخته که اگر من به ایران سفر کنم ممکن است با مشکل امنیت خودم و دستگیری مواجه شوم.»

رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری در ایران در ادامه سیری از پیشرفت گردشگری پس از انقلاب سال ۵۷ ارائه می‌کند: «تا سال ۷۶ به دنبال توسعه گردشگری و تغییر در سیاست خارجی نبودیم. در دولت خاتمی کشور مجدداً با بحران‌هایی مواجه شد که حرکت گردشگران به ایران را سینوسی کرد، نه خطی به سمت بالا. این در حالی است که تعداد گردشگران در آن زمان می‌توانست بیش‌تر باشد اما این اتفاق رخ نداد. دلیلش برمی‌گردد به این‌که ما در پیاده‌سازی سیاست خارجی‌مان به گردشگری نگاهِ خواسته‌محور داشتیم و برنامه‌ای در این رابطه نداشتیم. در نتیجه نتوانستیم جذب فوق‌العاده‌ای انجام دهیم. البته اقدامات خوبی هم انجام شد (مثل کلیپ‌های تبلیغی ایران که در شبکه‌های بین‌المللی در بی‌بی‌سی و یورونیوز پخش شد) منتها باید تحلیل کرد که این اقدامات تا چه حد تأثیرگذار بوده است.»

حاجی سعید در ادامه به بررسی وضعیت گردشگری در دهه‌ی ۸۰ می‌پردازد: «در این دوران اتفاقاً اقدامات زیادی برای جذب گردشگر انجام شد و تلاش کردند که چهره‌ی خوبی از ایران نشان دهند. با این حال تقریباً استنباط غربی‌ها تغییری نکرد و همان‌ دید که ایران غرب‌ستیری می‌کند، باقی ماند. برخی مصاحبه‌ها و جملاتی که احمدی‌نژاد در آن دوران پشت تریبون گفت مثل این‌که “حذف اسراییل از روی نقشه باید اتفاق بیافتد”، این احتمال را به وجود آورد که ممکن است جنگی در این منطقه اتفاق بیافتد و ترس سفر به ایران با همین موضوعات گره خورد.»

او برجام را دستاوردی برای وضعیت گردشگری می‌داند: «در دوره‌ی آقای روحانی باز برجام بود که تأثیر بسیار در توسعه گردشگری داشت و به بالا رفتن ورود گردشگران به کشور منجر شد. البته این اتفاق دوره‌اش کوتاه بود و به ‌واسطه‌ی سیاست‌گذاری آمریکا و آمدن ترامپ باعث شد برجام در آن دوره ناموفق باشد و تنش سیاسی بین ایران و آمریکا بیش‌تر شود. من به خاطر دارم در آن دوره که ترامپ درباره‌ی قرارداد برجام صحبت می‌کرد، بسیاری از گروه‌ها که اطمینان داشتند ایران کشور امنی است از سفر خود به ایران تجدید نظر کردند. واقعیت این است که صحبت‌های رئیس جمهور آمریکا پشت تریبون تأثیر زیادی بر ورود گردشگران به ایران داشت و این به نوعی یکی از دلایل هراس گردشگران برای سفر به ایران بود.»

حاجی سعید درباره‌ وضعیت ورود گردشگران به کشور در حال حاضر عقیده دارد: «اگر بخواهیم وارد دهه‌ ۹۰ و ۱۴۰۰ به این سو شویم، مسائل دیگری را داشتیم که باعث شکل‌گیری ایران‌هراسی شده‌اند. شاید جدیدترین چیزی که امروزه با آن مواجه هستیم، عدم درک صحیح از کنجکاو بودن گردشگران است. نهادهای امنیتی باید با وزارت گردشگری و با کسانی که شناخت عمیق‌تری از گردشگر دارند، نشست برگزار کنند تا برخی مواقع بیخود و بی‌جهت گردشگری که به ایران سفر کرده و هدف خاصی را دنبال نمی‌کند و صرفاً برای این‌که از روی کنجکاوی جای اشتباهی قرار گرفته به اتهام جاسوسی دستگیر نکنند. گردشگر باید از کسی که آمده به امنیت ملی کشور لطمه بزند، تفکیک شود. اگر این اتفاق بیافتد و به نوعی امنیت حضور گردشگر در کشور را تضمین کنیم، جلوی ایران‌هراسی تا حد زیادی گرفته می‌شود؛ این‌که چنان‌چه اتفاقی برای فردی که مقصر نباشد بیفتد، در ۴۸ ساعت با همکاری نزدیک نماینده‌ی وزارت گردشگری و اطلاعات و قوه قضاییه پرونده‌ی فرد قبل از خبری شدن، جمع‌بندی شود. خبری شدن یک دستگیری در ایران –اعم از دستگیری یک خبرنگار خارجی– که گاهی یک سال در زندان می‌مانند و بعد آزاد می‌شوند، درباره‌ی سفر به ایران هراس ایجاد می‌کند.»

او اضافه می‌کند: «به بسیاری از افراد دو تابعیتی هم که در کشورهای دیگر مقیم هستند توصیه شده که به هیچ عنوان به ایران سفر نکنند. باید حتی امنیت این افراد را هم در حین سفرشان تضمین کنیم و بگوییم اگر این اقدامات را انجام دهید ممکن است دچار مشکل شوید. برای مثال هنگام سفر به ایران اگر بدون مجوز اقدام به فیلم ساختن کنید، با مشکل مواجه خواهید شد. باید یک توصیه‌نامه بدهیم که در غیر این صورت بدون هیچ مشکلی سفر انجام‌پذیر باشد و در کشور به روی آنان باز باشد.»

چگونه ایران‌هراسی را از بین ببریم؟

رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری ایران در پاسخ به این سوال که آیا اقداماتی نظیر لغو ویزا برای ۳۳ کشور توانسته ایران‌هراسی را از بین ببرد، می‌گوید: «ببینید لغو روادید نمی‌تواند ایران‌هراسی را از بین ببرد. لغو روادید یکی از کارهای درستی است که باید انجام دهیم و آن هم تسهیل سفر به ایران است. امروزه مردم دنیا وقت این‌که بروند به سفارت مراجعه کنند و چند وقت منتظر بمانند و یک عالمه کار بوروکراتیک انجام دهند، ندارند. ما باید به مردم دنیا اعلام کنیم که شما هر زمان که تصمیم گرفتید به ایران سفر کنید، کافی است که چک کنید ببینید بلیط پرواز وجود دارد یا نه و نیازی به نگرانی درباره‌ی این موضوع نیست که آیا ویزا می‌گیرید یا خیر و چقدر این پروسه سخت و طولانی است. بنابرین لغو روادید باید تبدیل به سیاست کشور شود. برای مثال کشورهای اروپایی شامل این موضوع نشدند. ما باید ببینیم بازار هدفمان کجاست و اتفاقاً آن‌ها را به این لیست اضافه کنیم.»

او اضافه می‌کند: «هرچند در این بین کشورهایی هستند که بازار هدف بودند و حائز اهمیت هستند –مانند کشورهایی مثل هند، عربستان و برزیل—، اما این‌ها کفایت نمی‌کند و ما باید در نظر بگیریم که یک جمعیت بزرگی در اروپا وجود دارد که علاقه‌مند به سفر هستند، از لحاظ جغرافیایی به ایران نزدیک‌اند و به واسطه‌ی جذابیت‌های فرهنگی و تاریخی ایران، به صورت بالقوه متمایل به سفر به ایران هستند. پس نباید نگاه امنیتی‌تری به کشورهای اروپایی داشته باشیم و این کشورها را در لیست کشورهایی که می‌خواهیم برای لغو روادید اعلام کنیم، قرار ندهیم. در واقع به نظر می‌رسد که این ضعف وجود دارد و باید لیست کشورها تکمیل شود.»

حاجی‌سعید به گردشگری به ‌عنوان یکی از راه‌های نجات کشور اشاره می‌کند: «به ‌نظرم لاجرم گردشگری یکی از راه‌های نجات کشور است و به هر حال ما کم‌تر از یک دهه‌ی دیگر می‌توانیم به نفت فروشی و خام‌فروشی تکیه کنیم. در نتیجه باید به صنایعی روی بیاوریم که به نوعی می‌توانند اقتصاد کشور را به درستی تضمین کنند و ایران هم پتانسیل این را دارد که گردشگری را جایگزین خام‌فروشی کند. شخصاً به آینده‌ی گردشگری در کشور خوش‌بین هستم هرچند که آینده‌ی سیاسی ایران قابل‌پیش‌بینی نیست که ببینیم چه اتفاقی رخ خواهد داد و ما چقدر روابطمان با دنیا متفاوت خواهد بود تا گردشگری هم به تبع آن توسعه پیدا کند و بتوان به آینده‌ی آن خوش‌بین بود.»

نباید از رفتار گردشگران دچار سوءتفاهم شد

حاجی‌ سعید درباره‌ی مورد بازجویی قرار گرفتن یک گردشگر دانمارکی به ‌دلیل لایک کردن پستی سیاسی در فیسبوک و جا ماندنش از پرواز چنین اظهارنظر می‌کند: «ما از این دست مشکلات زیاد داریم که از رفتار گردشگر دچار سوتفاهم می‌شویم. گردشگر نباید در زمان خروج به واسطه‌ی این‌که چیزی را در فیسبوک یا اینستاگرام لایک کرده، با مشکل مواجه شود. این یک اقدام غیرقانونی بوده و نه تنها آن فردی که بازجویی کرده باید مورد بازخواست قرار گیرد، بلکه هزینه‌ی بلیط و خسارت‌های دیگری که برای گردشگر به دلیل از دست دادن پرواز ایجاد شده هم باید پرداخت شود. ما بارها از آقای ضرغامی و نماینده‌های مجلس خواستیم تا جلسه‌ای را با شورای امنیت ملی ترتیب دهند و خروجی آن یک دستورالعملی باشد که به تمام نهادهای امنیتی کشور ابلاغ شود تا اگر گردشگری کار خاصی انجام داد، یک نهاد یا کمیته آن را بررسی کنند و یک رأی مشترکی صادر کنند و آن رأی تأثیر به‌سزایی در برخورد با آن گردشگر داشته باشد. نباید اجازه داد که به خاطر لایک کردن یک پست سیاسی توسط گردشگر او را بازجویی کنند.»

او اضافه می‌کند: «مشخصاً چیزی که بین دستگاه امنیتی و گردشگران خیلی مشکل ایجاد می‌کند، عکاسی از تجمعات و حضور در تجمعات است. گردشگران نمی‌دانند که نباید در اعتراضات مردمی که در خیابان هست، حضور داشته باشد، چراکه چنین مسائلی در کشور خودشان دچار پیچیدگی و یا حساسیت نمی‌شود. کسانی که حداقل ۴۰ یا ۵۰ سال سن دارند و در اروپا زندگی کردند به کرات با اعتراضات مردمی در خیابان‌هایشان درباره‌ی مسائل مختلف مواجه شدند و اتفاقاً شاید عکاسی هم کرده باشند. حضور یک تبعه‌ی خارجی در اعتراضات اگر برای عکاسی باشد، جرم نیست اما اگر بخشی از برهم زدن نظم عمومی باشند، جرم تلقی می‌شود. فقط عکاسی و حضور در آن فضا نباید جرم تلقی شود. برخی مواقع گردشگری داریم که در حال طی کردن یک مسیر است و از یک موزه به موزه‌ی دیگری می‌رود و در مسیر با تجمعات مواجه می‌شود و توصیف می‌کند و عکس و فیلم می‌گیرد. این روزها شبکه‌های اجتماعی برای همه‌ی مردم دنیا جذاب است و افراد سعی می‌کنند که محتوای متفاوتی را به تصویر بکشند تا بیش‌تر دیده شوند. گردشگر صرفاً با این ذهنیت در آن فضا قرار می‌گیرد اما این سوءتفاهم پیش می‌آید که او قصد جاسوسی داشته. این‌ها نگرانی‌هایی است که بسیاری از گردشگرانی که به ایران آمده‌اند، به نوعی مطرح کرده‌اند که نگرانند به خاطر شلوغی‌ها آن‌ها را بگیرند. البته ما به عنوان راهنما به آن‌ها گفته‌ایم که اگر در شلوغی حضور نداشته باشند، اتفاقی برای آن‌ها رخ نخواهد داد.»

دستورالعملی برای حفظ امنیت گردشگران خارجی

رئیس انجمن سراسری راهنمای گردشگری ایران درباره‌ی لزوم یک دستورالعمل برای تضمین سفر خارجی‌ها به ایران صحبت می‌کند: «در چنین شرایطی لازم است ما یک سری دستورالعمل‌هایی برای این موضوع داشته باشیم. دستگاه امنیتی باید تمایزی بین گردشگر کنجکاو  و فردی که قصد برهم زدن امنیت عمومی کشور را دارد، قائل شود. نمی‌شود که به بهانه‌ی عکاسی و فیلمبرداری از تجمعات مردمی یک گردشگر خارجی را متهم به جاسوسی کرد. این نکته‌ای است که ما باید درباره‌ی آن در درون نهادهای امنیتی به یک جمع‌بندی برسیم و به سفارت‌خانه‌های خارجی اعلام کنیم که سفر گردشگران به ایران اگر اقدامات ایکس را انجام دهند، ضمانت دارد و در مقابل اگر اقدامات ایگرگ را انجام دهند، ممکن است برخورد قانونی با آن‌ها صورت بگیرد. این‌ها باید برای گردشگر شفاف باشد.»

او اضافه می‌کند: «به‌ نظرم امروز با مهم‌ترین مقوله‌ای که برای ایران‌هراسی و عدم سفر اتباع غرب به ایران مواجه هستیم، همین مسئله است. بسیاری از کشورهای اروپایی توصیه‌ی عدم سفر به ایران را در وبسایت وزارت خارجه‌شان نگه داشتند چرا که در سال گذشته تبعه‌ی کشورهایشان دستگیر شدند. برخی از این افراد پس از مدت زمان بسیار طولانی آزاد شدند و برخی هم هنوز در زندان‌اند.»

او در پایان چشم‌انداز گردشگری در ایران را چنین توصیف می‌کند: «به نظر می‌رسد که در آینده، کشور باید به گردشگری تکیه کند. البته به نظرم ما به سند چشم‌انداز نمی‌رسیم. علت هم این است که شرایط کلی منطقه و استنباط مردم دنیا از نقش‌آفرینی ایران در اتفاقات منطقه‌ای –مشخصاً جنگ غزه و اسراییل و بالاتر رفتن سطح تنش بین ایران و اسراییل— باعث ترس بیش‌تر سفر به ایران شده است. این موارد در رسیدن به سند چشم‌انداز تأثیر دارند و رسیدن عدد و رقم‌هایی که ما به دنبال آن بودیم را دشوار می‌کند. به طور کلی به نظر می‌رسد که لازم است در این زمینه ابتدا تأثیر سیاست خارجی را بر توسعه گردشگری درک کنیم و بعد ببینیم کدام یک در اولویت هستند. اگر به دنبال حل مشکل اقتصادی مردم هستیم، طبیعتاً باید تغییر سیاست خارجی و به تبع آن توسعه گردشگری، سرمایه‌گذاری و افزایش زیرساخت‌های این حوزه رقم بخورد تا ما بتوانیم به یک نوعی با مهاجرت نخبگان و فقر مقابله کنیم.»

انتهای پیام

* خبرنگار آزاد

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین