رنگ باختن نبرد بین خیر و شر
کد خبر: 2053
نگاهی به نمایش «هاری یا سرگذشت مردی که...»

رنگ باختن نبرد بین خیر و شر

عطش قدرت و دادخواهی از سر کین در میانه این لوپ نقش کلیدی ایفا می‌کند و به همین سبب نبرد بین خیر و شر رنگ می‌بازد و این شر است که حاکم اصلی بر قلوب کین‌خواه اکثر شخصیت های داستان است.

بیان فردا | سیدعلی جلالی* | نمایش «هاری یا سرگذشت مردی که در هنگامه تولد هر دو دستش پر از خون بود» به نویسندگی و کارگردانی «افشین زمانی» این روزها برای بار دیگر در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است. این اثر با طراحی صحنه مینیمال و اتمسفر تاریک خود در ظاهر روایتگر درامی در بستر تاریخ است، اما پی‌رنگ داستان فارغ از زمان، تیغ نقد خود را به سمت نگاه کالایی به جنس زن نشانه رفته است.

زنانی که سال‌هاست برای حقوق خود جنگیده و قربانی شده‌اند. اثر که دائماً طعنه به زمان حال می‌زند، با اتکا به فضای سورئال و استفاده از نمادپردازی‌های متنوع چه در چینش کلمات جاری در متن و چه در بدن و بیان بازیگران، مخاطب را در موقعیتِ دوقطبی‌هایی مانند آزادی - بردگی و حق‌کشی - حق‌خواهی قرار می‌دهد. نکته اما پیروزی دائمی آنتاگونیست ضد زن است. این قائله تا حدی پیش می‌رود که پروتاگونیست عاشق پیشه با از دست رفتن معصومیت‌اش در ساختار معیوب و بستر استثمارگر جامعه خود به آنتگونیستی جنسیت‌زده بدل می‌شود.


عطش قدرت و دادخواهی از سر کین در میانه این لوپ نقش کلیدی ایفا می‌کند و به همین سبب نبرد بین خیر و شر رنگ می‌بازد و این شر است که حاکم اصلی بر قلوب کین‌خواه اکثر شخصیت های داستان است. صاحب اثر به سبب حجم بالای مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های فرامتنی، در راستای نهادینه کردن کشمکش‌های درونی و بیرونی منجر به تسلیم طلبی اخلاقی شخصیت‌ها، متوسل به فاصله‌گذاری متنی و فرمی خلاقانه و منحصر به فردی می‌شود تا بتواند ریتم قصه را حفظ کند. گاهی این پیچیدگی‌های فرمی پا را فراتر گذاشته و با کمک صدا و موسیقی حزن آلود سعی بر آن دارد که مخاطب را به کشف و شهود خواسته‌های درونی شخصیت‌ها برساند.

  • در همین زمینه:
  • گزارش تصویری| اجرای نمایش «هاری یا سرگذشت مردی که در هنگامه تولد هر دو دستش پر از خون بود»


حضور آزادانه راوی در تمام صحنه‌های نمایش این حس را به مخاطب القا می‌کند که سرانجام، شخصیتی فارغ از کژی‌ها درآن جامعه پرآشوب حضور دارد، اما سپردن سرنوشت به دستان وی توسط صاحب اثر و ایفای نقش او در بازتولید نظم موجود آخرین امید مخاطب را هم از بین می‌برد. گویی این از خودبیگانگی و تن دادن به پلشتی‌های حاصل از معادلات قدرت همانند تزویر، مکر، دسیسه، بردگی و جنسیت زدگی سرنوشت محتوم تمام شخصیت‌ها و حتی مخاطبان است.


شئ‌وارگی جنس زن در دیدگاه پادشاه و بستر تاریخی نمایش، همانند آینه‌ای از ذهن انسان جهان امروز عمل می‌کند. هیچ سوژه‌ای از امیال او در امان نیست. منفعت و بقای قدرت ارجح بر تمام اخلاقیات و ترازوی حاکم بر تمام روابط انسانی است که مدام مخاطب را در جایگاه او قرار می‌دهد.فضای انتزاعی اثر به همراع بازی‌های درخشان و چالش های ایجابی برای مخاطب تماشای آن‌را به تجربه ای لذت بخش بدل خواهد کرد.

| *دبیر گروه تمدن بیان فردا - نویسنده و منتقد |

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین