غزه، آزمون وجدان های بیدار و خاموش
کد خبر: 10047

غزه، آزمون وجدان های بیدار و خاموش

ابوالفضل فاتح در یادداشتی به بررسی ابعاد مختلف رخدادهای اخیر فلسطین پرداخته است.

بیان فردا | ابوالفضل فاتح در یادداشتی به بررسی ابعاد مختلف رخدادهای اخیر فلسطین پرداخته است.

متن یادداشت به این شرح است:

بسمه تعالی

آپارتاید و اشغالگری خصیصه های هویتی و جدایی ناپذیر رژیم اسرائیل است. از این روست که وزیر جنگ این رژیم رسما در برابر چشم جهانیان ابراز می دارد که «آب و برق و سوخت و غذای غزه را یکسره قطع می کنیم و با آنان نظیر حیوان معامله می کنیم». این سخنان به عنوان یک ننگ تاریخی از مقامات اسرائیلی دور از انتظار نیست. افسوس از مراکز قدرتی است که نظاره می کنند و سکوت کرده اند. افسوس از سیاستمدارانی است که گویی  در برابر تبعیض نژادی رسمی حاکم بر اسرائیل به زانو در آمده اند؟ آمریکا در تاریخ سازمان ملل ۸۳ بار از وتو بهره برده است، که ۵۳  بار آن مستقیما در منع هرگونه انتقاد از اشغالگری و خشونت های اسرائیل بوده است. بارها از زبان سران کشورهای غربی شنیده ایم که «اسرائیل حق دفاع از خود را دارد»، اما حتی یک بار به تعارف هم نشنیده ایم  «فلسطین نیز حق دفاع از خود را دارد». در دکترین سیاست خارجی آمریکا و بسیاری از دول غرب، اسرائیل مقوله ایست که به خاطر آن می توان پای بر روی همه اصول گذاشت. آزادی بیان و حقوق بشر به دو طنز تلخ تبدیل شده اند. همین روزها انگلستان و آلمان و فرانسه نسبت به هر نوع حمایت از فلسطین هشدار داده اند و حتی در مواردی محکومیت زندان وضع کرده اند و حتی دست گرفتن پرچم فلسطین را جرم انگاری می کنند. دلیل این وجدان های خاموش چیست؟ چگونه غرب می تواند این پارادوکس آشکار و فجیع بین حقوق بشر با حمایت از صهیونیسم را حل کند؟ مردم دیگر نقاط جهان چگونه ادعای حقوق بشر غرب را باور خواهند کرد؟ این اگر خیانت به حقوق بشر نیست پس چیست؟

 

خدایی که یهودیان و مسیحیان را خلق کرده، مسلمانان را نیز خلق کرده است /

 

کشتار کودکان و بیگناهان، یا اسارت گرفتن غیر نظامیان در هر نقطه از جهان محکوم است. در تعالیم غنی ما سفارش بسیار به کودکان و زنان و غیر نظامیان و بیگناهان و اخلاق در جنگ شده است.  معتقدم باید همواره مراقب افراد غیر مسلح و رعایت اصول انسانی بود و در این خصوص تفاوتی در دین و مذهب و نژاد و مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی و …. نیست. و البته  حساب اشغال گر و اشغال شده را یکی نمی دانم.  خدایی که یهودیان و مسیحیان را خلق کرده، مسلمانان را نیز خلق کرده است و خدایی که ما را خلق کرده، مردمان دیگر را نیز. رهبران عالی شیعیان در قضایای داعش، همه ی برادران اهل تسنن، و ایزدی ها و مسیحیان را مورد حمایت خود قرار دادند. آیا در میان سران  سیاسی و مذهبی غرب کسی هست که ندای حمایت از مظلومان غزه را سر دهد؟ آیا کسی هست که اعتراف کند، طوفان ریشه در بادی دارد که صهیونیست ها با جنایات مستمرشان کاشته اند؟  سخنان بی حساب بایدن و ترامپ و سران انگلیس و فرانسه و آلمان را شنیدیم. آقای اوبامای فارغ التحصیل حقوق استنفورد چگونه می تواند، چشم بر خون و اشک کودکان مظلوم غزه ببندد و نزدیک یک قرن دروغ و اشغالگری را نبیند و صرفا تصریح کند «در کنار متحد خود اسرائیل ایستاده ایم!». چگونه یک دانشگاهی حقوق خوانده ی جهان دیده می تواند به جای آن که بگوید در کنار عدالت و انسانیت و اخلاق و حقوق ایستاده ام، اظهار کند در کنار متحد خود ایستاده ام؟ این ظلم به علم و انسانیت و فرهنگ نیست؟

اشغال اشغال است / رفتار رسانه ای غرب چگونه توجیه خواهد شد؟ 

اشغال اشغال است و هر اشغالی محکوم است. اما رسانه های غرب که اشغال اراضی اوکراین توسط روسیه را محکوم می دانند، چگونه در برابر اشغالگری هفتاد ساله سکوت اختیار کرده و یا حتی برای اشغالگران مرثیه می خوانند؟ معیارهای حرفه ای و این همه سوگیری یک جانبه به نفع اسرائیل چگونه قابل جمع است و فردا چگونه در دپارتمان های مطالعات رسانه ای توجیه خواهد شد؟  آنها که به غلط برای توهین به قرآن کریم و دیگر مقدسات یک میلیارد مسلمان مدعی آزادی بیان بودند، چگونه است که از اسرائیل برای خود مقدس ترین مقدسات عالم و خط قرمز غیر قابل عبور ساخته اند؟ آنچه در فضای رسانه های مجازی با حذف پست ها درباره فلسطین جاری است، خود طنز تلخ دیگری است.

مسئله فلسطین، مسئله همه و امنیت فلسطین امنیت همه است 

مسئله ی فلسطین چه بخواهند چه نخواهند و چه بخواهیم و چه نخواهیم، مسئله ی کل خاورمیانه و مسئله ی همه جهان است و با این سانسورها منتفی نمی شود. البته در این سو نیز کم کاری های فراوانی صورت گرفته است. ضعف رسانه ای کشورهای مسلمان و سستی اراده ی حکام، موجب شکل نگرفتن جامع پشتیبانی ها و رنج مضاعف فلسطینیان بوده است. از همین ضعف است، که غرب تاکنون به نام صلح، شدید ترین جنگ ها را به فلسطینیان تحمیل و جز کرنش در برابر اسرائیل مطالبه ای نداشته است. آمریکا هفتاد سال است آبروی خود را صرف امنیت برای رژیم اسرائیل کرده است، اما یک روز به امنیت فلسطین نیندیشیده است. آمریکا صلح ظاهری و آرامش تحمیلی را معیار قرار داده و هر اقدام و واکنشی که از جانب قربانیان اشغال، به قصد احقاق حق اعمال شود به منزله‌ی بر هم زدن امنیت می‌داند. حال آن که تجربه ی هفتاد ساله  ثابت کرده است، توسعه ی پایدار در منطقه بدون امنیت پایدار برای فلسطین میسر نخواهد شد. تنها استثناء در این جهان، ایران است که به واقع موجودیت خود را صرف فلسطین کرده است و البته ای کاش حد اقل به همان میزان به مطالبات ملت خود نیز متوجه می بود. و الا کسی نمی تواند بگوید فلسطین مسئله ی ما نیست، آنچه درباره ی آن می توان گفت و گو کرد میزان مداخله در امر فلسطین است که باید تابعی از  تعالیم، اصول وجدانی و حقوقی و مصالح عالیه ی هر ملت باشد.

آزادی فلسطین، آزادی منطقه است 

تاریخ غمبار فلسطین، ننگ دنیای متمدن است. تاریخ منازعه ی فلسطین و اسرائیل و تاریخ اشغال این سرزمین با اخبار شبانگاهی هفتم اکتبر ۲۰۲۳ آغاز نشده است. هفتاد سال است فلسطینیان در جستجوی حق موجودیتی هستند که با هویتشان یعنی سرزمین اجدادی، تاریخ، زبان و فرهنگشان گره خورده است. هفتاد سال است، سرزمین ملتی را اشغال و رژیمی را اختراع کرده اند که به هیچ معاهده ی صلح و به هیچ قطعنامه ی سازمان ملل و به هیچ اصل انسانی پایبند نبوده و علاوه بر فلسطین به همه ی سرزمین های اطراف از مصر و سوریه و اردن و لبنان تجاوز کرده و از هر کدام قطعه ای را غصب کرده، اما صبح تا شام از این اشغالگر حمایت و مشغول سرزنش و تهدید اشغال شد گان بوده اند. چند نمایش گفت و گو نیز به راه انداخته اند. تاکنون گفت و گوی غرب و اسرائیل با فلسطین، «گفت و گوی شمشیر و گردن» بوده است؛ چگونه سرتان را ببریم و چگونه از خانه هایتان بیرونتان کنیم؟ آنها می خواهند یک ملت را به کلی انکار و خاموش کنند. چنین چیزی غیر ممکن است و غرب باید بداند هرآنچه هزینه می کند صرفا هفتاد سال ظلم نیست، بلکه تولید هفتاد سال مظلومیت و مقاومت هست که روزی تمدن غرب را به چالش خواهد کشید.  شاید برخی رسانه ها در غرب جای ظالم و مظلوم را عوض کنند، اما به مدد  تکنولوژی های ارتباطی دوران پنهان کاری جنایت ها به سرآمده و وجدان های بیدار هر قطره ی خونی که در غزه و دیگر سرزمین های فلسطینی بر زمین ریخته می شود را ثبت و ضبط می کند.  هیچ آزادی خواهی در جهان با وجود زندان غزه که بخش بسیار بزرگی از جمعیت آن را کودکان زیر ۱۵ سال شکل می دهند و هر روز به خون کشیده می شوند، احساس آرامش نخواهد کرد. جهان بدون آزادی فلسطین، احساس عدالت و آزادی نخواهد کرد.

عدم پیروزی اسرائیل در جنگ های رو در رو

از همین روست که اسرائیل به رغم همه حمایت ها، هر روز محدودتر شده است. زمانی در تل‌آویو اراده می کردند و فردای آن روزسربازانشان در عمق لبنان و مصر جشن پیروزی می گرفتند. همه ی قدرت اسرائیل مربوط به دوران بی اطلاعی جهان و ضعف فلسطینی ها و زمانی بود که کلید ارتش های عربی یا سطح تسلیح آنها در اختیار غرب یا قدرت های دیگر بود. قدرت نظامی اسرائیل، قدرتی است که عمدتا به مدد تکونولوژی اهدایی آمریکا بدست آمده است یا به مدد هزینه فوق تصور بر روی سیستم جاسوسی یا خرید جاسوسان و ترورهای متعاقب آن.  اما  حقیقت آن است که در چهار دهه ی گذشته اسرائیل به رغم زیر پا گذاشتن تمام قوانین در هیچ جنگ رو دررو  پیروز نشده است. هرگاه گروهی منسجم و مقاوم در برابر او ایستاده اند، با همه ی نابرابری های نظامی، اسرائیل پیروز نشده است، چنانکه در جنگ ۲۰۰۶ لبنان و چندین جنگ غزه شاهد بوده ایم. و اینک نیز شاهدیم که سال هاست به دور خود دیوار حائل کشیده اند.  آنچه اسرائیل عموما در فلسطین انجام می دهد ارزش نظامی ندارد. کشتار مردم بی دفاع است. بمباران غزه با هواپیماهای فوق مدرن آمریکایی که حتی یک ضد هوایی در اختیار ندارند، نامش عملیات نظامی نیست؟ انتقامی است که به هیچ وجه شکست نظامی و اطلاعاتی ۷ اکتبر را جبران نمی کند.

احتمال تئوری توطئه؟/ احتمال گسترش جنگ؟ 

این روزها پس از داستان ۷ اکتبر،  برخی پای «تئوری توطئه» را به میان کشیده و ابراز می کنند کار خودشان است. این نگاه ها بیشتر از سوی کسانی است که هیمنه ی اسرائیل را غیر قابل فروپاشی می بینند. اگر سیستمی مجبور باشد برای انفعال دشمنش به توطئه ای با چنین ابعادی دست بزند و هیمنه ی خود را در معرض چنین طوفانی قرار دهد، این بیشتر به معنی قدرت دشمن آن سیستم است نه کیاست آن سیستم.  اما این که ممکن است زخم خوردگان از این شرایط اغتنام فرصت کرده و در اندیشه ی تسویه حساب های سیاسی و نظامی در جهان برآیند، دور از ذهن نیست. فعلا در نقطه ی ضعف و در حال ارزیابی و مشغول آدمکشی در غزه و نگران ورود جبهه ی لبنان به منازعه هستند. لذا گرچه احتمال فعال شدن کرانه ی باختری و اعراب داخل اسرائیل و تا حدی جبهه ی لبنان می رود، اما تا این لحظه احتمال گسترش جنگ به نقاط دیگر جهان بالا نیست. اما ماهیت جنگ، آتش است و می تواند دامنه ی آن به جاهای دیگر سرایت کند. لذا حفظ آمادگی در برابر آن ضروری است.

استراتژی اسرائیل در بمباران فجیع غزه 

آنچه این روزها در غزه مشاهده می کنیم، ادامه ی همان سیاست همیشگی انکار و ارعاب یک ملت، کشتار وسیع غیر نظامیان و نابودی زیر ساخت ها و باقی گذاشتن سرزمین های سوخته بر خلاف همه ی قوانین بین المللی است. به اعتراف نهاد های سازمان ملل در دور جدید حملات، تاکنون هزاران غیر نظامی شهید و مصدوم و از جمله حداقل ۵۰۰ کودک جان خود را از دست داده اند و هزاران تن آواره شده و اسرائیل همچنان از سلاح های ممنوعه از جمله بمب های فسفری بهره می برد. آن ها تلاش دارند اگر بتوانند در استراتژی بلند مدت غزه را به سرزمینی غیر قابل سکونت تبدیل ساخته و مردم آن را با نسل کشی و مهاجرت به سرزمین های دیگر نظیر مصر کوچ دهند و به خیال خود به کلی غزه را اشغال کنند. این ایده ی مخربی است که چه بسا از گذشته داشته اند و اینک در شرایط پدید آمده در حال آزمون آن هستند و شاید دخالت مستقیم آمریکا را نیز برای آن مطالبه کنند.

انگیزه عملیات هفت اکتبر فلسطین 

به نظر می رسد عملیات فلسطینی ها نیز با این انگیزه  طراحی شده بود که بتواند این معادله را به کلی  تغییر داده و از نظر زمانی روند عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل به ویژه عربستان را (که بر سرنوشت و سرشت فلسطین تاثیر گذار است) متوقف کند، و از نظر نظامی هیمنه ی امنیتی اسرائیل را در ابعاد بی سابقه ای بشکند، و با گرفتن بیشترین اسیر، در پایان این دور از درگیری ها در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند در گفت و گو های آتی به حداکثر امتیاز با منافع بلند مدت و تضمین ثبات دست یابند. چنان که جنوب لبنان در گفت و گوهای ۲۰۰۶ تا حد بالایی به آن دست یافت.

اگر در هفتاد سال گذشته، جهان در جای درست خود می ایستاد، مردم فلسطین لباس عزا و عروسیشان را در تشت خون نمی شستند و شاهد این تراژدی بزرگ نبودیم. جنگ فعلی، جنگ گلوله و اراده هاست. غزه آزمون وجدان های بیدار و خاموش است و هر قطره ی خون در غزه، شرم بشریت است. اگر فلسطینیان متحد و کشورهای اسلامی  به همان اندازه  که غربی ها سوی اسرائیل را گرفته اند، بر فلسطین استواری کنند، می توانند سرنوشت فلسطین و منطقه را بر خلاف اراده ی قدرت ها تغییر دهند. در این صورت است که شاهد چهره ی جدیدی در منطقه خواهیم بود. به نفع همه است که به صحنه بیایند و کاری کنند. هر گامی که برای اعاده ی حقوق فلسطینیان برداشته شود، اعاده ی انسانیت است و منافع همگان را به دنبال داشته و ثبات منطقه را فزونی خواهد داد. اما اگر دست اسرائیل باز باشد، فجایع بزرگتری پدید خواهد آورد و بی ثباتی ها ادامه خواهد یافت و احتمال جنگ بزرگتر هم مطرح خواهد بود. البته، تاریخ ۷۰ ساله گواهی داده است هیچگاه خشونت ها به امنیت اسرائیل ختم نخواهد شد و با نسل کشی، اراده ها نخواهد شکست.  اگر همه ی نیروهای مسلح را هم نابود کنند که البته نمی توانند، کودکان زخم خورده ی امروز، روزی سر بر افراشته و حقوق سرزمینشان را خواهند ستاند. مگر روزی که فلسطینیان جز سنگ چیزی در اختیار نداشتند، ماجرا فیصله یافت؟ امروز که فلسطینیان از همیشه قوی ترند.

 

والسلام

ابوالفضل فاتح

جمعه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۲

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین