«قیامت غزه و قضاوت ما» | بالاتر از بمب ها، خدایی هم هست
کد خبر: 11446

«قیامت غزه و قضاوت ما» | بالاتر از بمب ها، خدایی هم هست

ابوالفضل فاتح نوشت: آنچه رژیم اشغالگر تا کنون در غزه به انجام رسانده، نابودگری صرف است و ارزش نظامی نداشته است. ریختن بمب یک تنی بر منطقه ای که دفاع هوایی و ارتش کلاسیک ندارد، شکست دکترین ارتش های کلاسیک و شکست هیمنه ی بمباران است تا هر چیز دیگر.

بیان فردا |  ابوالفضل فاتح | دقیقا یک ماه از عملیات هفتم اکتبر فلسطینیان می گذرد و شاهد فصل جدیدی در خاورمیانه هستیم. فصلی که به باور بسیاری از تحلیل گران بر دهه ها های آینده خاورمیانه تاثیر عمیقی بر جای خواهد گذاشت. موضوع فلسطین و نفی اشغالگری اسرائیل در سطح جهانی مطرح شد و حتی ضرورت بازپس گیری شبعا و جولان و سرزمین های اردن نیز در ذهنیت ها زنده گردید. روزگاری اسرائیل به کمتر از محو فلسطین نمی اندیشید و از هر همسایه نیز سرزمینی را اشغال کردند. اما، داستان شکست امنیتی هفت اکتبر و مظلومیت این روزهای غزه، سودای اسرائیل بزرگ را در نگاه جهانیان به تمامی دفن کرد. علاوه، افراطی گری های قرون وسطایی اسرائیل، ضرورت تاسیس کشور مستقل فلسطین با داشتن حق دفاع و امنیت را به واقعیتی غیر قابل انکار در نزد افکار عمومی جهانیان مبدل ساخت. چیزی که برخی از سیاستمداران امروز آمریکا نیز مجبور به اعتراف به آن شده اند. تغییر مواضع اوباما از روز نخست حادثه که به تمامی حامی اسرائیل بود و تا امروز که حل مسئله را بدون رعایت حقوق فلسطینی ها، ممکن و پایدار نمی داند و یا دیدگاه سفیر روسیه که آنچه غربی ها حق دفاع اسرائیل می نامند را به چالش کشید و یا دیدگاه های صریح دبیر کل سازمان ملل  گواهی بر این نظر است.

در نوشته پیشین احتمالاتی برای جنگ غزه مطرح شد که به رغم تحولات، هنوز تغییر عمده ای  نداشته است.  در رفتار شناسی رژیم اسرائیل بیان شد که این رژیم معمولا در بن بست های نظامی مبتنی بر سه سناریو عمل می کند: فاجعه انسانی و ترور، گسترش بحران، و نهایتا گفت و گو. و این سه سناریو در غزه مظلوم همزمان جاری و ساری است. نهایتا اغلب منازعات به گفت و گوی مستقیم یا غیر مستقیم ختم خواهد شد، اما تا این لحظه رژیم اسرائیل فاجعه انسانی را مقدم بر گفت و گو یا هر عقلانیتی انتخاب کرده است که البته با ماهیت آپارتاید این ٰرژیم سازگارتر است. «هیروشیمای غزه» ریشه در دکترین نظامی آمریکا و اسرائیل از بدو تاسیس دارد. اسرائیل دریافته است، شکست استراتژیک هفتم اکتبر قابل جبران نیست، پس برای پاسخ به افکار داخلی و همچنین پشیمان کردن فلسطینیان  و ایجاد رعب به عنوان یک مولفه ی پیشگیرانه برای آینده و داشتن دست بالا در گفت و گو، رویکرد انتقام و جنون و جنایت بی حد و حصر را برگزیده است.

اهداف نظامی اسرائیل و ضرورت مراقبت نسبت به احتمال تکرار نسخه جولان 

پس از هفتم اکتبر، حماس یک شرایط غیر قابل پیشبینی را تجربه می کند. از یک سو انتظار چنان شکاف در سیستم امنیتی اسرائیل و این تعداد از اسیران در آن عملیات را نداشته است. از سوی دیگر میزان فشاری که در هجوم نابرابر و غیر متناسب اسرائیل به غزه وارد شده، بی سابقه و چه بسا فراتر از محاسبات حماس بوده است.

آنچه رژیم اشغالگر تا کنون در غزه به انجام رسانده، نابودگری صرف است و ارزش نظامی نداشته است. ریختن بمب یک تنی بر منطقه ای که دفاع هوایی و ارتش کلاسیک ندارد، شکست دکترین ارتش های کلاسیک  و شکست هیمنه ی بمباران است تا هر چیز دیگر. این دفاع از غزه است که با امکانات حداقلی ، ارزش نظامی و تاریخی فوق العاده ای داشته است. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که باریکه ی غزه عمقی حدود شش تا ۱۲ کیلومتر دارد که عبور از شمال تا جنوب آن پیاده حداکثر یک تا دو ساعت به طول می انجامد و اینک ارتش اسرائیل با ده ها هزار بمب و صدها تانک و هواپیما پس از یک ماه هنوز نتوانسته از آن عبور کاملی داشته باشد. در شرایط امروز غزه، برای هر روز مقاومت در برابر ارتش اسرائیل، باید یک کتاب دفاع نظامی و چریکی نوشت و در دانشگاه های معتبر نظامی جهان تدریس کرد.

اسرائیل، کوچاندن مردم از غزه، اشغال غزه و حذف حماس، بازگردان اسیران و اداره غزه توسط ارتش اسرائیل یا کرانه باختری و یا گماردن حاکمیتی وابسته با تحکم نظامی یا انتخاباتی نمایشی و اخیرا حاکمیت امنیتی نامحدود بر غزه را برنامه ی خود قرار داده است. اساسا او اگر بتواند همه فلسطین و حتا نیل تا فرات را می خواهد. اما، به رغم همه خشونت ها، با روند فعلی بعید است بتواند به بخش بزرگی از اهداف اعلام شده ی اولیه خود دست پیدا کند و تا این لحظه حتی تعدادی از اسیران را نیز به کشتن داده است. در این حال اگر نتواند بر غزه مسلط شود و یا اهداف دیگر خود را محقق کند، بعید نیست که پس از تخریب کامل جلوه های مدنی غزه، احتمالا سیاستی که در جولان و مزارع شبعا در پیش گرفت را برگزیند و چنان که در سوریه و لبنان دیدیم، بخشی از زمین های غزه را تخلیه نکند تا به افکار عمومی خود این غصب جدید را بفروشد. البته، بعید است فلسطینیان نسبت به آن هوشیار نباشند و به هر توافقی تن دهند. علاوه، احتمال می رود همزمان در توافق نهایی، نیروهای حائل نظیر یونیفل در جنوب لبنان، در منطقه مستقر شوند.

افکار عمومی و ارزش های غرب 

برانگیخته شدن افکار عمومی جهان نکته ای نیست که به آسانی بتوان از کنار آن گذشت. نظر سنجی های رسمی نشان می دهد، بخش بزرگی از جوانان غربی پارادوکس و استانداردهای دوگانه در موضوع حقوق بشر را نپذیرفته اند و این روزها خیابان های کشورهای غربی شاهد خشم و اعتراض بی سابقه ایست که نمونه آن را کمتر دیده ایم. بر اساس این نظرسنجی ها، حتی در آمریکا درصد افراد ۱۸ تا ۲۹ سال که دیدگاه منفی نسبت به حماس داشته اند، از ۴۰ درصد تجاوز نمی کند. رقمی که در فضای رسانه ای حاکم بر آمریکا که حماس را تروریست معرفی می کند غیر قابل باور است. همچنین بر اساس نظرسنجی ای که در پایگاه نظرسنجی «یوگاو» انگلیس منتشر شده است حتی تا قبل از فجایع اخیر (جولای ۲۰۲۳)  تعداد جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله که به فلسطین همدلی داشته اند، حدود شش برابر جوانان همدل با اسرائیل بوده اند. با فجایع اخیر می توان حدس زد افکار عمومی از این هم برانگیخته تر شده است. در ظهور قدرت گفتمانی «مظلومیت غزه»، گفتمان «اسرائیل حق دفاع از خود را دارد» که بیشتر یک تکرار برای توجیه جنایت شده بود، وجاهت خود را از دست داده و بسیاری از محافل روشنفکری و افکار عمومی «حق استقلال و امنیت و دفاع مردم فلسطین از خود» را فریاد می زنند. باید پذیرفت دیوار ارزش های غربی که حدود یک قرن آمریکا خود را مدعی و مبلغ آن می دانست، شکاف عمیقی برداشته است.

چه می توان کرد؟

در صورت تداوم جنایت ها، مجموعه ی کشورهای اسلامی نباید  تهدید نظامی  را به کلی منتفی کنند

رژیم اسرائیل تاکنون به فراخوان کشورهای مختلف و نهادهای بین المللی پاسخی نداده است و حتی سازمان ملل را نیز نامشروع اعلام کرده است. در این شرایط تنها راه کنترل این رژیم، حمایت همه جانبه از غزه و فشار افکارعمومی جهان و دیپلماسی فعال کشورهای خارج از هژمونی آمریکاست. باید به آنها فهماند این قضایا با آدمکشی پایان نمی پذیرد و حل و فصل نمی شود و جان همه انسان ها محترم است.  چین و روسیه باید نقش تاریخی خود را ایفا کنند (البته روسیه تاکنون بیشترین سود را از انحراف افکار عمومی از اوکراین به غزه برده است). مقدم بر آن، این داستان نیازمند حمایت همه جانبه ی همه ی کشورها و ملت های مسلمان است. در این حال اگر همچنان نتوان مانع فاجعه انسانی در قبال غزه شد، و مقاومت فلسطینیان در غزه برای انصراف اسرائیل از جنایت کافی نباشد، نباید مداخله ظرفیت های دیگر جهان اسلام و تهدید نظامی مجموعه کشورهای اسلامی علیه فجایع اسرائیل را به کلی منتفی دانست. منتفی دانستن این ظرفیت ها موجب تجری بیشتر است. آمریکا از بیم همین موضوع نهایت دستگاه نظامی و دیپلماسی خود را فعال کرده است. از یکطرف وزیر خارجه آمریکا در نقش وزیر خارجه اسرائیل در منطقه جولان می دهد و تلاش دارد تا هم کشورهای منطقه را تهدید نماید که اقدامی نکنند و هم از طرف دیگر برای اسرائیل زمان کافی بخرد تا قبل از فرا رسیدن آتش بس و زمان گفت وگو به  حداکثر اشغال غزه و دستاوردی برای گفت و گو نائل شده باشد.

از اردوغان و عربستان انتظار بیشتری بود 

کشورهای اسلامی همزبانی های خوبی نشان داده اند. اما در شرایط دشوار غزه، از دیدگاه افکار عمومی بسیاری از مسلمانان  این پذیرفته نیست که هنوز برخی کشورهای اسلامی رابطه خود را با رژیم اسرائیل قطع نکرده اند و مدعی هم هستند. حساب بحرین و امارات و …که معلوم، این که اردوغان بگوید رابطه ام را قطع نمی کنم، اما مثلا به نتانیاهو اخم می کنم، بیشتر به یک شوخی شبیه است. عربستان کجای داستان است؟ طبیعتا کشورهای اسلامی نمی توانند به نشست و برخاست های کم حاصل بسنده کنند تا گروهی در لبنان و یمن و عراق یا کشوری نظیر ایران به تنهایی تمام مسئولیت را بر عهده بگیرد. سید حسن نصرالله در سخنرانی خود اعلام کرد که پایان این منازعه بهترین اقدام است و به واقع باید هر چه سریعتر به آتش بس رسید. مهمترین دستاورد آقای نصرالله در سخنرانی نخست این بود که وجه خود را از عامل گسترش دهنده ی جنگ، به حامی صلح و پایان جنگ تغییر داد و در این حال اعلام کرد که اگر تن به صلح ندهید با جنگ مواجه خواهید شد. منطقی که برای جهان قابل فهم تر است. اما هنوز آمریکا و اسرائیل به آن تن نداده اند و فجایع ادامه دارد. بر عهده ی کشورهای مستقل و آزدیخواه جهان و کشورهای مهم اسلامی از جمله ترکیه، قطر، عربستان، مصر و عراق و و سوریه و اردن و لبنان است که حمایت همه جانبه  و فعالانه ای را در همه عرصه های ممکن عهده دار شوند.

تنش فزاینده در جنوب لبنان، سخنرانی جدید نصرالله و نگاهی به محدودیت های حزب الله

با تاخیر در آتش بس، هر روز احتمال تنش فراگیر در جنوب لبنان جدی تر می شود. آمریکا نیز که به صورت تمام قد به حمایت از اسرائیل برخاسته، هر روز پیام تهدید به تهران و حزب الله می فرستند.

آنچه در جنوب لبنان تاکنون انجام شده در قواره ی  بازدارندگی و تهدید بوده است. اسرائیل نیز مصلحت خود را در ورود به دو جبهه ندیده است و لذا درگیری ها هنوزقالبی کنترل شده دارد. در این حال جبهه لبنان، هنوز مایل به همین بازدارندگی است و البته با محدودیت هایی هم برای ورود تمام قد احتمالی به صحنه مواجه است که تلاش دارد بر آن فائق آید. دیدگاهی بر این باور است که اگرچه حزب‌الله محور جبهه ی مقاومت است ولی به هر حال یک حزب لبنانی است (بر خلاف انصار الله یمن که دست بازتری دارد) و در حال حاضر اغلب احزاب و جریانات در لبنان به ویژه آنها که به عربستان و فرانسه نزدیک هستند، با بروز یک جنگ دامنه‌دار و خسارت‌بار در لبنان مو‌افق نیستند. از سوی دیگر از نظر قوانین بین الملل، جنوب لبنان برای شروع جنگ با محدودیت هایی مواجه است، گرچه می تواند رفع اشغال از سرزمین های شبعا را ملاک قرار دهد. علاوه بر این، حزب الله در تصمیم حماس مشارکتی نداشته و حماس نه تنها در شروع این جنگ که در انتهای آن نیز مستقل است و به عنوان دولت غزه عمل کرده است و این نکته ایست که باید به آن در مباحث و توقعات از حزب الله توجه شود. حماس گروهی مستقل است که از نظر عقیدتی به اخوان المسلمین، از نظر سیاسی به ترکیه، از نظر اقتصادی به قطر، و از نظر نظامی به ایران گرایش دارد و حمایت می شود. از این رو تهران و حزب الله، تعیین کننده نهایی در تصمیمات «حماس» نیستند و این چیزی است که ایران از ابتدا بر آن تاکید داشته است. این چالش ها نمونه هایی است که نصرالله شاید در ذهن داشته و در سخنرانی بیان نکرده است؛ همچنین شاید به دلایل و مصالحی از جمله دریافت پیامی مبنی بر احتمال فروکاست درگیری ها و پذیرش آتش بس که از قضا به نظر می رسد در حال حاضر مطلوب تهران و حزب الله هم باشد ، در آخرین لحظات مضمون نهایی سخنرانی تغییر یافته  تا فرصت بیشتری برای همه ی اطراف نسبت به احتمال آتش بس و یا ارزیابی عواقب آنچه پیش می آید، فراهم باشد. در هر صورت، این پرسش مهمی است که اگر جنوب لبنان خواسته یا ناخواسته به تدریج وارد جنگ با اسرائیل شود، اما، داستان غزه با اسرائیل به هر دلیل و در هر توافقی پایان یابد، آن گاه آیا کشورهای اسلامی، جبران خسارات ملت و کشور لبنان را تعهد خواهند کرد؟ تا همینجا نیز جنوب لبنان هزینه بسیار زیادی پرداخته است. از سوی دیگر حماس در توافق احتمالی با اسرائیل  تعداد زیادی اسیر در اختیار دارد، و منطقا جبهه حنوب لبنان باید برای زمان گفت و گو و نقطه ی پایان اندیشه و تدبیر داشته باشد. اگر شروع جنگ آسان باشد، ضرورتا پایان آن آسان نخواهد بود و چگونگی پایان بسیار مهم است.  این نیز قابل ملاحظه است که حمایت کنونی که به لحاظ تاریخی بی‌نظیر است و اینک در افکار عمومی جهان از غزه و فلسطین شکل گرفته است، لزوما شامل حماس یا لبنان و حزب الله نمی‌شود. از این رو، ورود جدی تر جنوب لبنان، نیازمند مقدماتی است و از جمله ی آن مقدمات حمایت کشورهای اسلامی، توافق احزاب لبنانی و هماهنگی استراتژیک و تاکتیکی لازم با مقاومت فلسطین در غزه است. البته حزب الله نشان داده است که عموما توانسته است توازن متناسبی بین این چالش ها برقرار کند و احتمالا سخنرانی دوم نصرالله ضمن پاسخ به برخی از ابهامات سخنرانی نخست، نشان از عبور از بخشی از این چالش ها خواهد داشت

رویارویی مستقیم ایران و آمریکا برای هر دو کشور خسارت بار است

چنان که معلوم است، ایران تاکنون حمایت های دیپلماسی و نظامی و اقتصادی وسیعی از فلسطین داشته است. در حالی که ایران در موضوع داعش مداخله مستقیم نظامی داشته است، اما در سی و چند سال گذشته هیچگاه مداخله ی نظامی مستقیم رسمی و آشکار در امر فلسطین نداشته است، چه در ۲۰۰۶ لبنان و چه در جنگ های دیگر غزه، نقش حامی را ایفا کرده است. احتمالا تهران همین مسیر را ادامه خواهد داد و بهترین مصلحت را در این می داند. گرچه اسرائیل مایل است از این طریق پای تهران را مستقیما به منازعه نظامی با آمریکا باز کند. اما تاکنون هر دو کشور ایران و آمریکا سطح منازعه را مدیریت کرده اند. در این حال  نسبت به چهار هفته گذشته، سطح تنش بین ایران و آمریکا و به ویژه پس از حملات گروه هایی در عراق و سوریه به مراکز آمریکایی که بنابر برخی خبرها حدود ۴۵ زخمی برجای گذاشت، تا حدی بالا رفته است و تهدید هایی رد و بدل شده است. این باور وجود دارد که هرگونه منازعه مستقیم ایران و آمریکا  برای هر دو کشور ایران و آمریکا خسارت بار و صرفا به نفع اسرائیل و به زیان منطقه است. لذا ایران و آمریکا باید مراقبت داشته باشند در دام طرح اسرائیل گرفتار نشوند که برای رهایی خود ازفشار افکار عمومی جهان در جستجوی ایجاد آتشی دیگر است. آتشی که تواند به منازعه ای بسیار بزرگتر تبدیل شود و منافع کشورهای دیگر منطقه را نیز با تهدید مواجه کند. در این حال حضور ایران در حل و فصل بحران غزه، در قالب تصمیم جمعی کشورهای اسلامی در هر سطح پذیرفته و معقول است.

جمع بندی 

گذشته ثابت کرده که داستان غزه در یک روند تاریخی مطابق اهداف اسرائیل پیش نخواهد رفت. اسرائیل و غرب تاکنون دچار شکستی استراتژیک به ویژه گفتمانی و حیثیتی شده اند که با فاجعه آفرینی یا پیروزی های تاکتیکی موقت قابل جبران نخواهد بود. جهان، آپارتاید و تبعیض نژادی غرب در منطقه  را به چالش کشیده است. اسرائیل به عنوان یک پروژه ناتمام ناموفق روی دست غرب باقی مانده و روز به روز به عنوان یک مشکل لاینحل خود را آشکارتر می سازد. اسرائیل یک پیوند ناموفق به پیکر مجروح خاورمیانه بود.

راه حل فلسطین،‌ به رسمیت شناختن مفهوم «ملت و جغرافیای فلسطین»با همه مولفه هایش در جهان امروز است. بازگشت به  انسانیت و بازگرداندن  سرزمین های اشغالی به صاحبان اصلی و دست شستن از تبعیض نژادی و بازگشت به قوانین حقوق بین الملل است. هیچگاه فاجعه و گلوله نتوانسته تبعیض نژادی را  موجه و مستقر کند که این بار بتواند. تا آمریکا مدافع اشغال است و از اشغالگر حمایت نظامی می کند، باب های  راه حل سیاسی بسته و معلول است. از پیشنهاد دو کشوری هم به عنوان ترفندی برای پذیرش رسمیت رژیم اسرائیل از سوی برخی کشورهای اسلامی بهره برده برده شد و الا هرگز اشغالگران قدس، فلسطین را به رسمیت نشناختند و هرگز هم قدرت های مدعی حاضر به واگذاری حق تعیین سرنوشت به ساکنان اصلی این سرزمین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی نشدند تا در یک رفراندوم واقعی سرنوشت این سرزمین ها و مردمانش معین شود. در شرایط اشغال، نابودی یا حذف گروه های جهادی نیز نسخه ی  خونبار و نافرجام است. این هم بشود که نمی شود، با مردم داغدیده ی غزه و کرانه چه می کنند؟ یقینا آنها به بسیاری از اهداف خود دست نخواهند یافت. تا داستان فلسطین به شکل ریشه ای حل نشود، فردا انتفاضه وجنگ دیگری برخواهد خاست، چرا که ظهور گروه های جهادی در فلسطین بستر اجتماعی دارد و واقعیتی تحمیل شده از بیرون نیست.

 

مرثیه ی غزه/

جنس غم بار وقایع فلسطین چیزی نیست که بتوان با چند کلمه تحلیل از آن عبور کرد، افسوس که قلم هایی هنوز تحقیر می کنند و نیش می زنند و ازاین آزمون بشریت غائب یا دور افتاده اند. اندوه فلسطین، اندوه جهان است. اینک این جهان است و این نگاه خشکیده ی کودکان غزه! این جهان است و جان های پر کشیده در آوار بمب های «سفید های خودبرتر پندار». دبیر کل سازمان ملل رسما اعلام کرد که غزه را گورستان کودکان کرده اند! قیامتی است که همه را به قضاوت فرا می خواند! آیا هنوز به آه مادران و اشک ستمدیدگان غزه و به پیروزی مظلوم باور داریم؟

این لشکر حرمله، شرم تاریخ خواهد شد. شکیبایی کنید، بالاتر از این بمب ها، خدایی هم هست!

والسلام

ابوالفضل فاتح

یادآوری: این یادداشت ها بر اساس ارزیابی ها و احتمالات، تا لحظه انتشار نوشته می شود و طبیعتا به دلیل ماهیت شتابناک تحولات جاری، می تواند هر آینه تغییراتی در پیش باشد که جمع بندی ها را متفاوت سازد و از این رو در یادداشت های بعدی به آن ها پرداخته خواهد شد، ان شاء الله.

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین