چه کسانی موافق حمله نظامی ایران به افغانستان بودند؟
کد خبر: 12990
روایت وارونه کیهان و پاسخ مدیران دولت اصلاحات،

چه کسانی موافق حمله نظامی ایران به افغانستان بودند؟

کیهان به عنوان رسانه اصلی یک جناح خاص در کشور سعی دارد رئیس دولت اصلاحات را مقصر جنگی نشان دهد که هیچ وقت رخ نداد در صورتی که بر اساس شواهد تاریخی در جلسه‌ای که کیهان به آن اشاره می کند؛ سید محمد خاتمی _رییس جمهور وقت_ حضور نداشته است لذا این مساله حکایت از وارونه‌گویی و تحریف واقعیت در شرایطی را دارد که رهبر انقلاب همواره بر جهاد تبیین تاکید داشته اند.

 

بیان فردا | حکمرانی | هفته گذشته روزنامه کیهان با اشاره به یک واقعه تاریخی پای برخی چهره های سیاسی را به مساله جنگ باز کرد اما با بیان نیمی از واقعیت تلاش داشت عملکرد وزارت خارجه در دولت اصلاحات را نسبت به ماجرای کشتار دیپلمات‌های ایرانی در مزارشریف وارونه نشان دهد. این روزنامه که تحت مدیریت حسین شریعتمداری است، نوشته بود: " شهریور 1377 پس از حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف و شهادت دیپلمات‌های ایرانی، جلسه شورای عالی امنیت ملی با ریاست محمد خاتمی تشکیل و تصمیم نهائی مبنی بر حمله نظامی ایران به افغانستان گرفته شد. علی ربیعی در غیاب حسن روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی که در سفر حج حضور داشت) صورت‌جلسه را در آخرین ساعات پایانی شب تنظیم و تصمیم نهائی شورا را برای اخذ تأییدیه حدود ساعت 2 بامداد به دفتر رهبر انقلاب ارسال کرد. صبح زود، ساعت 7 وقتی او به دفتر کارش برگشت یک نامه روی میزش قرار داشت که مشخص بود از طرف رهبر انقلاب و در ساعت 5 صبح ارسال شده است. نظر رهبر انقلاب واضح بود و نیاز به هیچ تفسیری نداشت: «ما وارد این دام نمی‌شویم.»حقیقت آن بود که در مورد هویت حمله‌کنندگان به کنسولگری ایران در مزارشریف تردیدهایی جدی وجود داشت. طالبانِ افغانستان همان زمان نقش خود در این جنایت را انکار کرد."

همین چند سطر نشان می‌دهد؛ کیهان به عنوان رسانه اصلی یک جناح خاص در کشور سعی دارد رئیس دولت اصلاحات را مقصر جنگی نشان دهد که هیچ وقت رخ نداد در صورتی که بر اساس شواهد تاریخی در جلسه‌ای که کیهان به آن اشاره می کند؛ سید محمد خاتمی _رییس جمهور وقت_ حضور نداشته است لذا این مساله حکایت از وارونه‌گویی و تحریف واقعیت در شرایطی را دارد که رهبر انقلاب همواره بر جهاد تبیین تاکید داشته اند؛ همچنین این روایت ابتر نشان می دهد که هدف این روزنامه از اشاره نصف و نیمه به یک جنایت هولناک علیه دیپلمات های کشورمان، تطهیر چهره طالبان است مضاف بر اینکه سعی دارد در آستانه انتخابات پای افرادی چون علی لاریجانی را به جنگ و جنگ طلبی باز کند تا در ادمه مسیر خالص سازی گام برداشته باشد. از این رو در این گزارش سعی داریم با استناد به تاریخ ابعاد مختلف واقعه مزار شریف را بررسی کنیم:

تاریخ چه می‌گوید؟

درباره این مساله تاریخی، طبق بخشی از خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی در 21 مرداد 77  آقای علی لاریجانی ( رئیس صدا و سیما ) در دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی گفته بود: «رهبری اجازه دخالت نظامی در افغانستان داده اند. به شرط تصرف مناطقی از افغانستان و تحویل آن مناطق به افغان های مورد قبول و عقب نشینی فوری. برای تحقق این شرط مشکل دارند. چون در هرات و شمال، چنین مرجعی وجود ندارد. ظاهرا درخواست ایشان حمایت آقای هاشمی برای تغییر این شرط است اما آقای هاشمی در پاسخ با اقدام نظامی در این شرایط مخالفت می کنند.»

بر اساس آنچه که آیت الله هاشمی در 22 مرداد سال 77 مکتوب کرده است؛ «آقای خرازی طی نامه ای به رهبری، مخالفت وزارت خارجه را با دخالت نظامی در افغانستان ابراز و پیشنهاد می کند که ضمن تلاش برای آزادی زندانیان، با حفظ شئونات کشور، تنش ها با طالبان کنترل و مدیریت شود.»

موافقان اصلی حمله به هرات

همچنین مرحوم هاشمی در 27 مرداد 77 در کتاب خود به ادامه جریانات درباره افغانستان اشاره کرده و نوشته بود: «احمد شاه مسعود در مذاکره با سپاه و سایر نظامیان، خواهان تصرف هرات در حمله مشترک و با پشتیبانی سلاح های سنگین سپاه، می شود. پیشنهاد با حمایت فعال آقایان رحیم صفوی، لاریجانی، بروجردی، فیروزآبادی، شمخانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تصویب و گزارش آن توسط آقای ربیعی برای مقام رهبری ارسال می شود. ربیعی در گزارش جداگانه ای برای رهبری،‌ فضای بحث ها و مخالفت شدید سرلشکر شهبازی رئیس ستاد ارتش و سردار باقری معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل را نیز گزارش می کند. نگرانی اصلی آنان گرفتار شدن نظامیان ایران در باتلاق افغانستان و خطرات آن است.»

واکنش علی ربیعی به ادعای غیرواقعی کیهان

در همین راستا علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم در واکنش به ادعای واهی کیهان توضیحات کاملی را ارائه داد و نوشت: 

"نویسنده یادداشت مذکور، سعی دارد  اثبات کند آقای خاتمی _رییس جمهور وقت_ به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی، آغاز جنگ با افغانستان را تصویب نموده است.

اما واقعیت این است که اساسا جلسه یاد شده در محل دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی منعقد شده  و از جمله جلسات دبیرخانه محسوب و  معمولا نتایج آن برای رییس‌جمهور وقت و مقام معظم رهبری ارسال می‌شد. بنابراین  اساسا محمد خاتمی _رییس جمهور وقت_ در این جلسه حضور نداشتاین جلسه به علت سفر دبیر شورای‌عالی امنیت ملی وقت (حسن روحانی) به مکه مکرمه و عدم حضور ایشان و وجود اضطرار قرار شد این جلسه، شب هنگام  در دبیرخانه تشکیل و من اقدام به تنظیم صورتجلسه نمایم‌.

پیش از جلسه نیز احمد شاه مسعود فرمانده فقید نامی در اتاق من حضور یافت و پس از توضیحاتی در جلسه حاضر و طی ۱۵ دقیقه، گزارشی از آخرین وضعیت افغانستان و پیشروی های طالبان و احتمال سقوط هرات را تشریح نمود.

پیشنهاد دخالت نظامی ایران در افغانستان نیز به هیچ عنوان از سوی وزیر خارجه وقت (کمال خرازی) و هیچ دستگاه دولتی دیگری ارایه نشد. اتفاقا رییس‌جمهور محمد خاتمی، همواره نگران تصمیمات عجولانه و حضور نظامی و راه افتادن جنگی دیگر بود. قبل از جلسه نیز، ضمن تماس تلفنی با دبیر شواری امنیت ملی (حسن روحانی)، موضوع را به ایشان اطلاع دادم و ایشان نیز با ابراز نگرانی، به سرعت عازم تهران شد.

 اتفاقا پیشنهاد دهندگان دخالت نظامی و اصرار کنندگان به این امر، نه تنها از اعضای دولت نبودند بلکه حتی از اصلاح‌طلبان هم به شمار نمی‌رفتند. به خاطر دارم دو تن از این پیشنهاد دهندگان حمله نظامی پس از اتمام جلسه،  تا نیمه های شب همچنان در دفتر من حضور داشتند تا صورت جلسه مطلوبشان تنظیم شود. سنت ارایه گزارش دبیرخانه همواره بر این مبنا بود که منعکس کننده  نظرات تمامی اعضا باشد. از این رو من بنا به وظیفه اخلاقی، پس از نشست،  با دو تن از اعضای مطلع جلسه که اظهار نظری نکرده بودند، نیز مذاکره کردم تا نظرات ایشان نیز منعکس شود. معلوم شد این افراد مخالف طرح حمله نظامی بودند و بر آن اشکالات اساسی وارد می‌دانستند. نظرات این افراد نیز ضمیمه گزارش شد.

پس از چند ساعت، تصمیم هوشمندانه رهبری با این مضمون که "هیچ نیروی نظامی ایرانی وارد خاک افغانستان نشود"، به موقع ابلاغ شد. 

علاقمندان به اطلاعات بیشتر تاریخی در این خصوص،  می‌توانند به خاطرات زنده یاد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مربوط به سال ۱۳۷۷ مراجعه نمایند. این خاطرات به وضوح نشان می‌دهد که چه کسانی اصرار بر درگیری نظامی داشته و نگران تصمیمات متخذه بوده‌اند.

 حسن روحانی نیز بلافاصله از سفر حج به تهران بازگشت. روز  ۲۸ مرداد، جلسه‌ای در دبیرخانه تشکیل شد. تعدادی از اعضای جلسه به رغم پاسخ روشن رهبری، با خوانش دلخواه خود به شکلی دیگر مسأله را مطرح کردند که در عمل با روش پیشنهادی آنها باز هم کشور گرفتار درگیری نظامی می‌شد. روحانی با تشریح دستور رهبری، راه را برهرگونه شبهه مسدود کرد و چنین بود که کشور از ورود به درگیری جدید مصون ماند. 

در مورد ماهیت حمله کنندگان به کنسول گری نیز از نظر من بدون تردید عوامل تحت حمایت طالبان عامل حمله بوده‌اند ولی با توجه به اینکه بدنه طالبان با سازمان های اطلاعاتی کشورهای دیگر همکاری اطلاعاتی و آموزشی داشته‌اند، امکان هرگونه تحریک توسط دیگران وجود دارد."

معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات چه گفت؟

از سوی دیگر محسن امین‌زاده، معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات در گفتگوی اخیر خود و در پاسخ به این سوال که در شهریورماه سال 1377 در جلسه شورایعالی امنیت ملی چه گذشت و برآیند جلسه چه بود؟ چه کسانی خواستار جنگ با طالبان بودند؟ اظهار داشت: « احتمالاً منظور جلسه‌ای است که نظر مخالف رهبری با ورود نظامیان ایران به همه طرف‌های ماجرا ابلاغ شد و به یک ماراتن پرفرازونشیب از تلاش جناح راست برای تدارک حمله به افغانستان پایان داده شد. تا جایی که به خاطر دارم این جلسه در 28 مردادماه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی تشکیل شد.»

وی افزود: «این جلسه پایان ماجراجویی مسئولان اصولگرایی بود که به دنبال به‌راه انداختن جنگ با طالبان بودند. این ماجرا نیز طنز غریبی است و نشان‌دهنده ابعاد وارونه‌نویسی و مجعول‌گویی کیهان است. یکی از اسناد مهم تاریخ جمهوری اسلامی ایران خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی است. خاطرات سال ۱۳۷۷ ایشان به‌خوبی روشن می‌کند که چه کسانی به دنبال به راه انداختن جنگ علیه طالبان بودند.»

تلاش اصولگرایان برای قانع کردن رهبری به منظور جنگ در افغانستان

امین زاده در ادامه خاطرنشان کرد: «تا 18 مردادماه 1377 مسئولیت امور افغانستان در وزارت خارجه بر عهده آقای علاءالدین بروجردی بود. با کشتار دیپلمات‌هایمان در کنسولگری ایران در مزارشریف ایشان از کار برکنار شد و در روزهای بعد مسئولیت امور افغانستان نیز به اینجانب که معاون منطقه آسیا و اقیانوسیه بودم، واگذار شد. به‌رغم این تغییر مسئولیت در وزارت خارجه، آقای بروجردی در جلسات دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی پیگیر حمله ایران به شهر هرات در افغانستان بود. ایشان به همراه آقایان علی لاریجانی، سردار رحیم صفوی و سردار حسن فیروزآبادی تیمی تشکیل داده بودند و به دنبال طراحی و اجرای عملیات مشترک نیروی قدس (بعداً شد سپاه قدس) و نیروهای افغان مخالف طالبان به رهبری مرحوم احمدشاه مسعود برای اشغال شهر هرات بودند.»

وی تاکید کرد: «طبق خاطرات مرحوم رفسنجانی این مجموعه، تلاش زیادی به صورت علنی و غیرعلنی کرده بودند که با کمک مرحوم رفسنجانی، نظر رهبری را برای انجام عملیات علیه طالبان و اشغال شهر هرات تغییر دهند و ایشان را برای انجام این عملیات قانع کنند. مرحوم رفسنجانی نیز مانند رهبری و البته خاتمی و دولت خاتمی با ورود نظامیان ایران به افغانستان کاملاً مخالف بودند و طبق خاطرات‌شان چندبار نظر مخالف‌شان را ابراز کرده بودند اما این باعث نشده بود که تلاش گروه مذکور برای پیگیری طرح حمله سپاه به هرات متوقف شود.»

نظر رهبری چه بود؟

در ادامه معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات یادآور شد: «آنچه رهبری با آن موافق بودند و نظر وزارت امور خارجه هم بود، اعزام نیروهای سپاه و ارتش به مرز و اجرای یک مانور نظامی آفندی و آمادگی آنان برای مواجهه با وضعیت بحرانی احتمالی بود. هدف این بود که حداقل طالبان متوجه هزینه‌های بسیار سنگین ماجراجویی‌هایش بشود و رفتارش را اصلاح کند. طالبان نه‌تنها هیچ مسئولیتی برای جنایت مزارشریف نمی‌پذیرفت، حتی هیچ آمادگی‌ای برای همکاری با ایران برای شناسایی عوامل جنایت و یا حتی برای تحویل جنازه شهدا نشان نمی‌داد و ده‌ها راننده وکمک‌راننده ایرانی را نیز به گروگان گرفته بود و آنها را آزاد نمی‌کرد. اعزام نیروهای آماده رزم به مرز ایران و افغانستان حداقل اقدام نظامی برای حفظ شئونات ملی ایران بود و برای بر سر عقل آوردن طالبان ضروری بود و هیچ‌کس هم با آن مخالف نبود. قرار نبود این نیروها به افغانستان حمله کنند اما قرار بود مانور آفندی آنان زمینه‌ساز آمادگی برای مواجهه با رویدادهای غیرمنتظره هم باشد و البته طالبان را متوجه عواقب خطرناک ادامه ماجراجویی‌هایش بکند.»

کلام آخر

در دولت اصلاحات و به دنبال مخالفت رهبری با نظامی گری سپاه و حمله به افغانستان و باز شدن دست وزارت خارجه برای دیپلماسی، پس از ضربه جنایت مزار شریف، بود که همکاری تنگاتنگ وزارت خارجه، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، سپاه قدس و دیگر نیروهای مسلح، وزارت اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی بسیار نتیجه بخش شد. دیپلماسی در محور اصلی کنش های ایران قرار گرفت و برای اولین بار پس از انقلاب، ایران در رابطه با جنایت مزار شریف مورد حمایت همه کشورهای جهان قرار گرفت. طالبان به خاطر این جنایت پیش از حمله آمریکا به افغانستان، در سطح بین المللی به شدت بی اعتبار شد که تاثیراتی بنیادین در آینده افغانستان داشت.

همکاری و هماهنگی موفق همه نهادها در سال های بعد نیز ادامه یافت. وزارت امور خارجه مدیریت کلان دیپلماتیک خود را بر همه دیپلماسی منطقه ای و فعالیت های همه نهادها در منطقه اعمال کرد و انحراف سایر نهادها از این رویه، به کمترین حد خود رسید. مدیریتی که تا پایان دولت خاتمی تداوم یافت و برای ایران در سطح جهان بسیار فرصت ساز بود. هیچ اختلاف سلیقه سیاسی داخلی و جناحی، مانع انجام این مهم به بهترین نحو ممکن و رسیدن به بهترین نتایج ممکن نشد.

طالبان هرگز زیر بار معرفی و مجازات عوامل جنایت مزار شریف نرفت. مقامات طالبان هرگز افغان بودن مهاجمان را رد نکردند و همواره تصریح می کردند که مهاجمان عامل جنایت افغانستانی بوده اند. مهاجمانی که البته هرگز معرفی و دستگیر نشدند.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین