جدایی بحرین از ایران چگونه اتفاق افتاد؟
کد خبر: 14029

جدایی بحرین از ایران چگونه اتفاق افتاد؟

جدایی بحرین از ایران یکی از مسائلی است که همواره به عنوان کاستی و نقص محمدرضا شاه پهلوی مطرح شده است. روایت‌های متعددی از این ماجرا وجود دارد که رویداد۲۴ تلاش کرده مهمترین روایت‌ها را جمع‌آوری کند تا نشان دهد در ماجرا استقلال بحرین چه اتفاقی رخ داده است.

بیان فردا | شاید این گزاره که بحران در دوران پهلوی دوم از ایران جدا شده بار‌ها به گوش شما خورده باشد، اما در ماجرای جدایی بحرین چه اتفاقی افتاده است. «ایران چنین استانی نداشت که محمدرضا بخواهد ببخشد. بحرین از زمان فتحعلی شاه قاجار طبق قراردادی که در انگلیس با شیخ‌نشینان جنوب خلیج فارس بسته شد، تحت‌الحمایه انگلیس بود» این جمله را خسرو معتضد در پاسخ به ادعای افرادی مطرح کرده که می‌گفتند بحران استان چهاردهم ایران در زمان پهلوی بوده است. (ارجاع به معتضد در واقع جوابی به خبرگزاری فارس بود وگرنه در بین تاریخ‌خوانده‌ها و تاریخ‌دانان، خسرو معتضد به دلایل مختلف متهم به جعل و تحریف تاریخ است.)

تاریخ مالکیت بحرین

ماجرا از این قرار است که بحریان در دوران هخامنشیان و ساسانیان یک بخش از سه بخش یک ساتراپ (استان) ایران و محل پایگاه دریایی اسپهبد بزرگ نیروی دریایی این سلسله‌های پادشاهی بود. سال ۱۵۰۶ پرتغال به این منطقه حمله کرد و بحرین را به انضمام جزیره هرمز به اشغال درآورد. یک قرن بعد شاه عباس صفوی در سال ۱۶۰۲ با لشکرکشی به بحرین، آنجا را از تصرف پرتغالی‌ها آزاد کرد و مجددا به ایران ملحق کرد.

از این تاریخ تا نزدیک به دو سده بعد، بحرین تحت اختیار کامل حکومت‌های ایران بود. سال ۱۷۸۳ (۱۱۶۰ هجری شمسی) شیخ احمد بن‌خلیفه از خاندان بزرگ خلیفه که یکی از خانواده‌های قدیمی عربستان است به این سرزمین حمله کرد و بر این منطقه استیلا پیدا کرد. این حمله با حمایت انگلستان همراه بود و از این تاریخ، آل‌خلیفه حاکم بحرین بود. سال ۱۸۲۲ (۱۲۳۷ هجری شمسی) در زمان فتحعلی شاه قراردادی میان «ویلیام بروس» کمیسر مخصوص دولت انگلیس در خلیج فارس و شاهزاده حاکم فارس یعنی «حسینعلی میرزا فرمانفرما» منعقد شد که نماینده انگلیس بر مالکیت ایران بر بحرین صحه گذاشته بود، اما به محض اینکه خبر این معاهده به دولت انگلستان رسید با آن مخالفت شد و به تایید مقامات لندن نرسید.

هوشنگ مهدوی در کتاب روابط خارجی در دولت پهلوی می‌گوید «تا پیش از کودتاى ۱۲۹۹ دولت ایران ۱۱ بار درصدد اعاده حاکمیت و مالکیت خود بر جزایر بحـرین برآمد و هر بار در برابر مخالفت بریتانیا تلاشش به جایى نرسید. سال ۱۳۰۲ سرپرسى لورن سفیر بریتانیا در ایران تلاش کـرد محمد مصدق (وزیر امور خارجه وقت) را متقاعد کند که دولت ایران از ادعاى خود بر بحرین دست بردارد.»

باقر عاقلی مورخ ایرانی در کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران» می‌گوید «مصدق می‌گفت با توجه به احساسات ملى موجود در باب این بخش باستانى از قلمرو ایران، هیچ دولت ایرانى نمی‌تواند، بدون یک دلیل مشخص دست از ادعاى حاکمیت بر بحرین شسته یا در مورد آن کوتاه بیاید.»

لایحه تایید مالکیت ایران بر بحرین

 فروردین ۱۳۲۷ مجلس شورای ملی لایحه‌ای تصویب کرد که طی آن ادعای ایران بر بحرین و منابع نفتی آن را مورد تاکید قرار می‌داد. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در مجموعه کتاب‌های موسوم به کتاب سبز، چاپ دفتر مطالعات بین‌المللی، به سفر یکی از شیوخ برجسته بحرین به ایران و تقاضای عضویت در مجلس ایران اشاره کرده که ظاهرا مجلس آن روز به استناد اینکه شیخ مزبور بر اساس قانون انتخابات ایران برگزیده نشده، از پذیرش او سرباز زده است.

در این زمان هم انگلیس همواره بر حق حاکمیت خود در بحرین تاکیذد داشت و ادعای ایران را بی‌اساس می‌دانست. در یک فقره دکتر محمد مصدق خواستار حل زودتر مساله بحرین و پیوستن آن به خاک ایران شد، اما همزمان نماینده سیاسی انگلیس در بحرین با تنظیم قوانینی مانع از ایجاد ارتباط مستقیم میان ایران و اهالی بحرین شد. مصدق یادداشتی به دولت انگلیس نوشت و خواستار پایان مداخلات غیر قانونی آن‌ها در مورد جزیره بحریم شد، اما انگلیس این ادعا را بی‌اساس خواند و اعلام کرد که «بحرین منطقه تحت‌الحمایه انگلیس است.»

تا سال ۱۳۳۵ مطبوعات ایران بار‌ها موضوع تعیین تکلیف بحرین را یادآوری کرده‌اند. سال ۱۳۳۵ تعداد زیادی از ایرانیان مقیم بحریم بازداشت شدند. حکومت ایران واکنش نشان داد. علیقلی اردلان وزیر امور خارجه وقت را در فروردین ۱۳۳۵ سرمقاله‌ای در یکی از روزنامه‌های آن زمان نوشت و ابعاد حقوقی و تاریخی در مورد حاکمیت ایران بر بحرین را یادآور شد. در تمام این مدت مساله بحرین، پرونده مناقشه بین ایران و انگلیس بود.

با پایان جنگ جهانی دوم انگلیس دیگر از پس مدیریت ابعاد وسیع مستعمراتش بر نمی‌آمد. به همین دلیل این کشور تصمیم به قطع هزینه‌های نظامی در خاورمیانه گرفت و سال ۱۹۶۷ (زمستان ۱۳۴۶) اعلام کرد که قوای نظامی خود را تا تاریخ ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) از شرق سوئز خارج می‌کند. در این مقطع انگلیس باید فکری به حال مناطق تحت نفوذش می‌کرد و با همین هدف پیشنهاد تشکیل کشور «امارات متصالحه» را مطرح کرد؛ فدراسـیونى متشـکل از ۹ شـیخ‌نشـین جنوب خلیج فارس از جمله بحرین در قالب یک کشور واحد.

مذاکراتی پشت پرده میان انگلیس و پهلوی انجام گرفت و دولت ایران از ادعای خود درباره بحران عقب‌نشینی کرد. روزنامه تایمز لندن در گزارشی گفته سال ۱۳۴۷ شاه ابراز امیدواری کرده که که مسئله بحرین با همکاری تمامی کشور‌های منطقـه بـا حسن نیت حل و فصل شود.

محمدرضا شاه در یک کنفرانس مطبوعاتى که در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ (۱۴ دى ۱۳۴۷) در دهلى‌نو تشکیل شده بود گفته بود «اگر اهالى بحرین نمی‌خواهند به کشور من ملحق شوند، ایران ادعاى ارضى خود را در مورد این مجمع‌الجزایر پس می‌گیرد و خواسته اهالى بحرین را اگر از نظر بین‌الملل مورد قبول قرار مى‌گیرد مى‌پذیرد.»

در همین تاریخ با هماهنگی ایران و انگلیس کار به دبیرکل سازمان ملل واگذار شد و نمایندهٔ سیاسی وی به جای همه‌پرسی تنها با نظرسنجی سه‌گزینه‌ای از چند قشر مردم بحرین در گزارش خود ادعا کرد که تقریباً همهٔ مردم بحرین خواهان استقلال از کشور ایران و تحت‌الحمایگی انگلیس هستند.

ایران نیز در ماه می (اردیبهشت ۱۳۴۹) براى شناسایى رسـمى قطعنامـه شـوراى امنیـت در مـورد استقلال بحرین، اقدامات قانونى را انجام داد و هیات دولت قطعنامه شوراى امنیـت سازمان ملـل را براى بررسى و تصویب درقالب لایحه به مجلس شوراى ملى تقدیم کرد، که این لایحه در تـاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۹ با ۱۸۷ رأى مثبت و ۴ راى منفى به تصویب مجلس شوراى ملی رسید. بحرین ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ رسماً اعلام استقلال کرد و یک ساعت بعد ایران نخستین کشوری بود که این استقلال را پذیرفت.

آنچه در مورد بحرین و مالکیت آن مسلم است این است که یک سده قبل از تاریخ استقلال این کشور، عملا ایران هیچ حاکمیتی بر سرزمین بحرین نداشت هرچند به دلیل عدم وجود مفاد قانونی وحقوقی، همچنان گه‌گاه بر مالکیت و حاکمیتش تاکید می‌کرد و می‌شود گفت از این کارت برای بازی در سایر زمین‌ها استفاده می‌کرد. اتفاقی که در مرداد ۱۳۵۰ افتاد، رسمیت بخشیدن به این عدم حاکمیت یک‌ساله بود.

محمدرضا شاه در این مقطع موفق شد ارتشش را در جزیره‌های ایرانی دهانه خلیج فارس مستقر کند و در رزمایشی در جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک مستقر شود. این اقدام بدون رضایت انگلستان که بر شیخ‌نشین‌های شارجه و راس‌الخیمه سیطره داشت ممکن نبود. برخی مورخان معتقدند تثبیت حضور ایران در این سه جزیره به دلیل عقب‌نشینی ایران از حق حاکمیت بر بحرین بوده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین