نیاز ما به شریعتی چیست؟
کد خبر: 5156

نیاز ما به شریعتی چیست؟

هادی خانیکی - استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

بیان فردا | یادداشت | من در زمینه‌های مختلف با شریعتی زندگی کردم، اما باید از منظر ارتباطی به شریعتی بپردازم. امروز از شریعتی حرف زدن خیلی دشوارتر از گذشته است چراکه ناکامی‌ها، دشواری‌ها و تبعیض‌ها و هرچه به‌عنوان احساس یا واقعیت وجود دارد، یکی از متهمان آن، شریعتی است. اما میان ما و شریعتی وجه مشترکی است که از منظر سیاست، اندیشه، تاریخ یا فرهنگ باید به آن پاسخ داد. باید به این سوال پاسخ داد که چه نیازی به شریعتی داریم و آیا می‌شود شریعتی را بایگانی کرد و به تاریخ سپرد؟

به‌عنوان یک دست‌اندرکار حوزه ارتباطات و علوم اجتماعی می‌گویم؛ وقتی که نارضایتی، انتقاد و حتی خشم و عصیان وجود دارد، خوانش تاریخی مبتنی بر خشم و عصیان از گذشته با زمانی که رضایت و امید وجود دارد متفاوت است. امروز نارضایتی‌های انباشته فهمی از تاریخ را شکل می‌دهد که در آن حتی شریعتی که پیش از پیروزی انقلاب از دنیا رفته بر سکوی اتهام می‌نشیند.

از سوی دیگر، اینکه با فهم تصنعی سراغ پدیده پیشین برویم، باعث سردرگمی و داوری غلط افراد است. نمی‌شود در شناخت مسائل تاریخی، اجتماعی و سیاسی از امروز به گذشته رفت و امروز بگوییم که اگر شریعتی زنده بود، کجای تاریخ کشور بود؟ منتقد، مشاور، مخالف، مسئول بود یا در زندان؟ اینها قضاوت‌هایی است که از امروز به گذشته می‌شود و شناخت افراد را سامان می‌دهد.

امروز باید از این منظر به شریعتی بپردازیم که بعد از 45 سال از رفتن او، چه نیازی به شریعتی داریم و این نیاز معطوف به چه جنبه‌ای از شریعتی است؟ میراث ارتباطی شریعتی برای ما شکل‌گیری یک روشنفکر یا نوعی از روشنفکری و کنشگری گفت‌وگویی است. روشنفکر و به‌خصوص کنشگر سیاسی، معمولا کمتر اهل کنشگری و پذیرش منطق گفت‌و‌گویی است اما این را می‌شود در اندیشه شریعتی دید. او می‌کوشید و موفق بود که قدرت شنیدن و دیدن را در مخاطبان خود تقویت کند. گفت‌وگو در فکر و مشی شریعتی موضوعیت داشت و معتقد بود به‌جای دشمن باید به مخالف فکر کرد و با مخالف صحبت کرد. این همان الگوی سه‌گانه‌ای است که با رقیب مواجه هستیم و مارکسیسم را رقیبی می‌گرفت در برابر دشمن که از دادوستد میان اندیشه مذهبی و مارکسیستی قدرت و توان گفت‌وگو را بالا برد.

من برای منطق گفت‌وگویی شریعتی پنج مؤلفه در نظر گرفته‌ام که چرا داشته شریعتی، داشته گفت‌وگویی است. اولین مؤلفه این بود که میراث فکری شریعتی یک میراث فکری تک‌منبعی نبود. این خصیصه‌ای است که شریعتی به آن آگاه بود و از آن دفاع می‌کرد. اسلام را به منزله یک مکتب خودبسنده نمی‌دید و به همین دلیل محصول فکری او حاصل گفت‌وگوی بین سنت اسلامی، سنت ایرانی، سنت غربی و حتی اندیشه چپ است، درحالی‌که معمولا روشنفکرهای عصر ما خیلی زود در عالم خودبسنده می‌شوند. شریعتی با سنت‌های فکری دیگر با تحقیر برخورد نمی‌کرد و بیشتر احساس همنشینی و رقابت داشت تا دشمنی. دوگانه دوست و دشمن را در میانه میراث‌های فکری تعریف نمی‌کرد و منظومه‌های فکری از نظر او، منظومه‌های فکری رقیب بودند.

ویژگی دیگر شریعتی این بود که در بازسازی فکر دینی، صرفا به مخاطب دینی نظر نداشت و به همین دلیل شما می‌بینید حاصل کار حسینیه ارشاد شریعتی این است که کسانی که باور به این رویکرد ندارند به نشست‌های او می‌روند و بعد از مدت‌ها با یک باور بیرون می‌آیند. شریعتی به‌نحوی منظومه‌های فکری را بازسازی می‌کرد که مخاطب دیندار، مخاطب مارکسیسم، مخاطب لائیک، همه در برابر او دارای احترام بودند و به این اعتبار می‌توان گفت که فکر او غیریت‌ساز نبود و همین دلیل است که می‌بینید ساحت‌هایی را وارد ارتباطات خود و مخاطبان خود می‌کند که تا پیش از آن وجود نداشت.

تلاش شریعتی برای ایجاد گفت‌وگو بین سه دغدغه اصلی او یعنی عرفان، برابری و آزادی، خود یک تلاش گفت‌وگویی بود. شریعتی این سه گانه را که در اردوگاه‌های مبارز هم قرار می‌گیرند به هم نزدیک می‌کرد. سوژه حاصل از فکر شریعتی با سوژه‌های محصول کارهای ایدئولوژیک زمان خود متفاوت است. تفاوتی که بین تفکر شریعتی و مجاهدین خلق در آن زمان وجود داشت این بود که سوژه‌های مذهبی مبتنی بر سیاست در مجاهدین تک‌بعدی بود و سوژه‌های مبتنی بر آگاهی‌بخشی شریعتی چندبعدی.

به این دلایل در داشته‌های شریعتی، منظومه‌های فکری گفت‌وگومحور را می‌توان پیدا کرد و در کنار آنها زیسته شریعتی این معرفت را تقویت می‌کند. در زیسته و زمان شریعتی گفت‌وگو اساساً و مستقلاً موضوعیت دارد. به‌طوری که اگر گفت‌وگو را از میراث شریعتی بگیرید خیلی چیزی از آن باقی نمی‌ماند. گفت‌وگوهای شریعتی در جهان واقعی و با مخاطبان واقعی است. شریعتی با خدا، با خودش، با دیگری‌های مختلف، به صورت‌های استعاری، با تاریخ و با بیرون ایستادگان از نظم رسمی صحبت می‌کند. گفت‌وگوهای شریعتی از ویژگی‌های زبانی برخوردار است، با طنز آمیخته است، گشوده است و در موقعیت‌های رسمی افراد را به گفت‌وگو می‌کشاند؛ گفت‌وگویی که تاریخی و هنری است.

شریعتی مکان‌های گفت‌وگو را به‌درستی انتخاب می‌کرد، مثلاً حسینه ارشاد را در نظر بگیرید که به گفته فوکو یک «دیگر مکان» است؛ حسینیه ارشاد نه دانشگاه است، نه حزب سیاسی است، نه خانه تیمی است، نه مسجد است، اما همه اینها هم هست. در واقع یک مکان فرامرزی است و به همین دلیل در آنجا صحبت می‌کند.

زیسته دیگر شریعتی الگوی فکری و انتقال افکار او است. شریعتی، مخاطب را در میان فکر سرگردان نگه نمی‌دارد، الگویی برای فکر کردن و نقد ارائه می‌دهد. اگر تشیع صفوی را نقد می‌کند، چارچوب دیگری به نام تشیع علوی را درست می‌کند و مخاطب سرگردان باقی نمی‌ماند. گفت‌وگوهای شریعتی در تقاطع بین دانشگاه، جامعه و فرهنگ است و اینها داشته‌های شریعتی است که امروز هم برای یک کنشگر سیاسی و فکری می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین