تاکتیک جدید مسکو در جنگ با اوکراین/ در سر پوتین چه می گذرد؟
کد خبر: 8738

تاکتیک جدید مسکو در جنگ با اوکراین/ در سر پوتین چه می گذرد؟

روسیه در طول تاریخ، بارها و بارها توانسته با کشاندن دشمنان خود به کمربندهای دفاعی لایه لایه، بر آنها غلبه کند. این استراتژی در طول جنگ بزرگ شمال (1700-1721)، تهاجم ناپلئون در سال 1812 و عملیات بارباروسای آلمان نازی در سال 1941 مؤثر بوده است.

بیان فردا | پایگاه خبری - تحلیلی نشنال اینترست در آخرین مقاله اش تحلیلی جالب از جنگ روسیه و اوکراین و استراتژی دفاعی مهم و جدید روسیه داشته است.

نویسنده سعی دارد علت پیروزی های اخیر روسیه، آمادگی اش در برابر ضد حمله بزرگ اوکراین و آینده جنگ را تبیین کند. نشنال ابنترست معتقد است مسکو سیاست دفاعی کم سابقه ای را پیش گرفته و این دفاع می تواند مقدمه حملات بعدی باشد. در زیر خلاصه ای را از مقاله مفصل نشنال اینترست که توسط گروه ترجمه خبر فوری آماده شده، ارائه می کنیم:

در ژوئن 2023، پس از چهار ماه برنامه ریزی دقیق، ارتش اوکراین عملیات متقابل مورد انتظار خود را آغاز کرد و بر بازپس گیری مناطقی چون دونتسک و زاپوریژیا تمرکز نمود. این رویارویی با ارتش روسیه یک تفاوت مهم با درگیری های اولیه جنگ روسیه و اوکراین داشت: این بار روس ها آماده بودند.

برخلاف فوریه 2022، یعنی زمانی که کرملین تهاجم بلندپروازانه و عجولانه ای را آغاز کرد و این عملیات به سرعت به یک شکست نظامی عظیم تبدیل شد، این بار ارتش روسیه یک برنامه استراتژیک و عملی برای مقابله با اقدامات تهاجمی اوکراین طراحی کرده بود. مسکو با درک اینکه امیدها برای یک پیروزی واقعی از بین رفته است، شروع به پیش بینی یک ضد حمله بزرگ از جانب اوکراینی ها کرد. روس ها تا نوامبر 2022، خط دفاعی گسترده‌ای را ایجاد کرده بودند که از اراضی تصرف شده خود در جنوب و شرق اوکراین عبور می‌کرد. طبق اطلاعات نهادهای امنیتی بریتانیا، این خط دفاعی شامل لایه‌هایی از سنگر، ​​سیم خاردار، چاله ها، دندان‌های اژدها و هرم‌های کوتاه دفاعی است. منطقه مین گذاری شده و ضد تانک روسیه تقریباً معادل کل ایالت فلوریدا است.

با توجه به این شرایط، باید سیاستی استراتژیک پشت تصمیم روسیه برای این میزان سرمایه گذاری روی استحکامات دفاعی و ایجاد بزرگترین خط دفاعی در جهان وجود داشته باشد. البته هدف اصلی خط دفاعی روسیه مانند بسیاری از خطوط دفاعی، صرفاً ممانعت از پیشروی نیروهای اوکراینی و حفظ کنترل بر مناطقی است که در حال حاضر اشغال شده اند.

با این حال، با توجه به بزرگی استحکامات و درگیری مستمر در 600 مایلی خط مقدم، آشکار است که با توجه به منابع محدود مسکو و فشار موجود بر نیروهای نظامی، حفظ کنترل بر تمام سرزمین‌های اشغالی ممکن است چالش‌برانگیز باشد. به همین دلیل، روسیه یک استراتژی دفاعی مناسب را انتخاب کرده تا به سربازان خود زمان و فضای لازم برای استراحت، تجدید قوا و به اصطلاح نفس کشیدن بدهد.

در حالی که اوکراین ضد حمله خود را در سراسر مناطق جنوبی و شرقی آغاز کرده، اولویت اصلی روسیه دفاع از مواضع خود در منطقه استراتژیک زاپوریژیا است. پیشروی نیروهای اوکراینی در این منطقه مستقیماً پل زمینی روسیه را که دونتسک را به کریمه متصل می کند، تهدید می کند. حفظ این پل زمینی مهم ترین اولویت روسیه است، زیرا از دست رفتن آن نیروهای روسیه را به دو بلوک جداگانه تقسیم کرده و میانشان شکاف ایجاد می کند.

مسکو برای تامین مهمات و نیروهای کمکی به جبهه خرسون-کریمه بیش از حد به این پل تکیه دارد و در صورت تصرف آن به دست نیروهای اوکراین، کار انتقال سلاح و مهمات به مشکل می خورد.

در آوریل 2022، اوکراین با استقرار موشک های کروز ضد ناو مادون صوت (R-360 Neptune) توانایی تهاجمی خود را علیه ناوگان دریای سیاه روسیه به نمایش گذاشت و توانست برخی از مهم ترین ناوهای روسیه از جمله "مسکوا" را غرق کند. این رویداد آسیب پذیری مسکو را در برخی شاخص ها برجسته کرد، به ویژه با توجه به این که نقش اصلی مسکوا تأمین حفاظت از حملات هوایی علیه کشتی های روس بود.

مسکو فاصله ایمن پنجاه مایل دریایی از سواحل اوکراین را حفظ کرده بود. با این حال، برد موشک های کروز اوکراین آنقدر بود که این فاصله نیز نتوانست مسکوا را نجات دهد. با توجه به برد عملیاتی 170 مایلی موشک‌های نپتون اوکراین و استقرار «پهپادهای دریایی» کی‌اف در نزدیکی پلی که سرزمین اصلی روسیه و کریمه را به هم متصل می‌کند، آشکار است که بدون راه زمینی مستقیم بین دونتسک و کریمه، نیروها در خرسون تامین نمی‌ شوند و از دست رفتن این پل، کریمه را نیز با چالش مواجه می کند.

هدف دفاعی مهم دیگر روسیه جلوگیری از عبور نیروهای اوکراینی از رودخانه دنیپر، به ویژه در دلتای باریک آن، یعنی جایی است که رودخانه به دریای سیاه می ریزد. سرعت و عمق دنیپر باعث شده به عنوان یک "خندق طبیعی" شناخته شود و به ارتش روسیه کمک کند که اهداف دفاعی خود را اجرا کند. حفظ این سد طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار است.

اگر نیروهای اوکراینی در عرض رودخانه حرکت کرده و داخل استان خرسون پیشروی کنند، «منطقه حائل» بین کریمه و اوکراین  کم خواهد شد و دروازه های دفاعی شبه جزیره کریمه برای بمباران توپخانه یا تهاجم زمینی باز می‌ شوند.

به دنبال پیشروی روزافزون نیروهای اوکراینی به سمت کرانه جنوبی خرسون، اهمیت استراتژیک این منطقه افزایش یافته است. هر گونه پیشرفت بیشتر در این منطقه می تواند به اوکراین مزیت تاکتیکی جهت ایجاد یک جبهه پایدار در امتداد کرانه جنوبی دنیپر بدهد. در نتیجه، بازپس گیری این سرزمین، یا حداقل کاهش اراضی تصرف شده آن، ممکن است به یک هدف اساسی برای ارتش روسیه تبدیل شود.

هدف روسیه از حفظ سپر دفاعی سرزمینی بین اراضی اشغالی خود و اوکراین به دونتسک و لوهانسک هم گسترش یافته است. کنترل امنیتی این مناطق برای کرملین اهمیت روانی زیادی دارد. بیش از یک دهه است که روسیه تلاش‌های تبلیغاتی داخلی گسترده‌ای را برای معرفی این سرزمین‌ها به عنوان بخش‌های جدایی‌ناپذیر «روسکی میر» (Russkiy Mir) (جهان روسی) به کار گرفته است.

بنابراین، هرگونه تهاجم اوکراینی ها به سمت نووروسیا (Novorossiya) (روسیه جدید) نه تنها باعث ایجاد شک و تردید روس ها در مورد قدرت رهبری آنها و فایده حمله به اوکراین می شود، بلکه صلاحیت فرماندهان نظامی آنها را نیز زیر سوال می برد.

به همین دلیل، جلوگیری از پیشروی اوکراین به مناطق تحت اشغال و مورد ادعای روسیه از سال 2014 تا کنون، یک هدف سیاسی و نظامی برای کرملین است. در این زمینه، روسیه باید از شهرهایی مانند پیسکی و باخموت که دروازه‌های لجستیکی دونتسک و لوهانسک هستند، محافظت کند.

روسیه گسترده‌ترین استحکامات دفاعی در اروپا را از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون ساخته است. مسکو می‌داند که بدون «عمق استراتژیک» در اوکراین، پیروزی واقعی حاصل نمی شود و می تواند حوادث پاییز 2022 را تکرار کند.

جدای از نتایج مستقیم نظامی، روسیه یک هدف پنهان هم دارد: خرید زمان. روسیه قصد دارد نیروهای اوکراینی را عقب نگه دارد تا صنایع و تسلیحات دفاعی و نظامی خود را سر وقت، احیاء و بازسازی کند.

روسیه در طول تاریخ، بارها و بارها توانسته با کشاندن دشمنان خود به کمربندهای دفاعی لایه لایه، بر آنها غلبه کند. این تاکتیک تجهیزات و نیروی انسانی دشمن را فرسوده می‌کند و به روسیه اجازه می‌دهد تا ارتش خود را دوباره سازماندهی و تقویت کند.

این استراتژی در طول رویارویی هایی مانند جنگ بزرگ شمال (1700-1721) علیه چارلز دوازدهم پادشاه سوئد، تهاجم ناپلئون در سال 1812 و عملیات بارباروسای آلمان نازی در سال 1941 مؤثر بوده است. در تمام این جنگ ها، مانورهای دفاعی روسیه، انتقال از فاز دفاع به حمله را هموار کرده و منجر به پیروزی مسکو بر دشمنان قدرتمند خود شده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین