چگونه استدلال قوی داشته باشیم؟
کد خبر: 5897

چگونه استدلال قوی داشته باشیم؟

یکی از موارد مهم در نگارش مقاله‌های علمی، ثبت گزارش‌های تحقیقی و حتی مباحثات و مناظرات داشتن استدلالی قوی است، اینکه از چه مفاهیم و تعاریفی به نتیجه‌ای قطعی برسیم، امری است که آموختن اصول آن بسیار موثر است. فاطمه یوسفی، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی به این موضوع پرداخته است.

فاطمه یوسفی  فاطمه یوسفی
  کارشناس ارشد ادبیات نمایشی

 

مدرسه بیان | حتما تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چگونه استدلال قوی داشته باشیم؟ برای یافتن راهکار مناسب بیایید با یک نمونه استدلال شروع کنیم.

فرض اول: ۸۰ درصد جمعیت ساکن ایران در شهرها زندگی می‌کنند.

فرض دوم: سارا ساکن ایران است.

نتیجه‌گیری: سارا در شهر زندگی می‌کند.

حالا سؤال این است: آیا فکر می‌کنید استدلال بالا که مجموعه‌ای شامل دو فرض و یک نتیجه‌گیری است، می‌تواند نمونه یک استدلال قوی باشد؟

دو روش متفاوت برای منطقی به حساب آوردن یک استدلال وجود دارد. یک روش این است که استدلال مورد نظر معتبر باشد و روش دیگر، اینکه استدلال قوی باشد. در استدلال معتبر اگر فرض‌ها درست یا برقرار باشند، نتیجه نمی‌تواند غلط باشد.

مثلاً استدلال:  همه انسان‌ها دی‌ان‌ای دارند و سارا یک انسان است پس پس سارا دی‌ان‌ای دارد. یک استدلال معتبر است؛ به این معنا که در صورت درست بودن فرض اول و دوم، نتیجه نیز باید درست باشد.

حالا این استدلال را در نظر بگیرید: ۵۰ درصد زن‌ها از ریاضی متنفرند، سارا یک زن است پس سارا از ریاضی متنفر است! این استدلال معتبر نیست؛ زیرا در آن پذیرفتن صحت فرض یک و دو به ما دلایل منطقی کافی برای آن‌که نتیجه بگیریم «سارا از ریاضی متنفر است.» نمی‌دهد. این استدلال، نمونه یک استدلال نامعتبر است.

توجه کنید که اهمیتی ندارد آنچه در فرض‌ها می‌بینم واقعیت داشته باشد. در سنجش یک استدلال، مسئله اصلی برای ما این است که اگر تصور کنیم فرض‌ها درست هستند آیا می‌توان به طور منطقی نتیجه گرفت که نتیجه هم درست است؟

حالا به همان مثال اول برمی‌گردیم. در مثال جمعیت ساکن شهرها، با درنظرگرفتن درستی فرض‌ها، بسیار محتمل است که نتیجه نیز درست و برقرار باشد. دراین حالت می‌گوییم ساکن ایران بودن سارا تضمین نمی‌کند که او در شهر زندگی کند اما به ما دلایل خوبی می‌دهد که فکر کنیم اینطور است. پس این استدلال، نمونه یک استدلال قوی است.

استدلال قوی و ضعیف هر دو نامعتبرند

توجه کنید که استدلال‌های قوی و ضعیف هر دو از نوع استدلال‌های نامعتبر هستند؛ به این معنا که در آنها درستی فرض‌ها، درستی نتیجه را تضمین نمی‌کند. هم‌چنین مهم است بدانیم معتبر یا نامعتبر بودن یک استدلال، قضیه بودن یا نبودن است. یک استدلال یا معتبر است یا نامعتبر‌. اما درباره قوی یا ضعیف بودن مسئله درباره درجه یا میزان قوی بودن یا ضعیف بودن است. در این طیف احتمال ۵۰ درصد ضعیف و احتمال ۹۰ درصد قوی به شمار می‌آید. حتی می‌توان از عبارت‌هایی مثل خیلی قوی، نسبتاً قوی یا خیلی ضعیف هم در توصیف این استدلال‌ها استفاده کرد.

حالا که می‌دانیم ماهیت یک استدلال قوی چیست وقت آن است به این مسئله بپردازیم که چگونه می‌توانیم یک استدلال قوی داشته باشیم؟

چگونه می‌توانیم یک استدلال قوی داشته باشیم؟

برای نوشتن یک مقاله یا شرکت در یک مناظره  یا یک مباحثه پرتنش، شما احتمالاً نیاز دارید افکارتان را منظم کنید و از آن‌ها در مقابل افرادی که ممکن است با شما موافق نباشند دفاع کنید. برای داشتن بهترین عملکرد در اینگونه موقعیت‌ها، می‌توانید از توصیه‌هایی که در ادامه می‌آیند استفاده کنید. فراموش نکنید که استدلال‌ها از یک ادعا یا یک موضع آغاز می‌شوند. شما تلاش می‌کنید دلایل و مدارک متقاعدکننده برای پشتیبانی از آن ادعا یا موضع ارائه کنید به طوری‌که خواننده‌ها یا شنونده‌ها متقاعد شوند دیدگاه شما را بپذیرند.

شما با ساختن یک استدلال، در واقع دارید یک ارتباط می‌سازید. لازمه هر ارتباط مؤثر و شفاف، شناختن پنج مؤلفه فرستنده، پیام، رسانه، گیرنده و زمینه ارسال پیام است. بنابراین پیش از ساختن استدلال قوی، باید این سؤال‌ها را از خودتان بپرسید:

به عنوان فرستنده پیام چه نقشی دارم؟ به بیان دیگر با چه عنوان و از چه جایگاهی ادعایم را مطرح می‌کنم؟

مثلاً به عنوان یک معلم، یک شهروند، یک دانش‌آموز و ...

موضوع پیام من چیست؟

چه هدفی از انتقال این پیام دارم؟

از چه پلتفرم و بستری برای آن قرار است استفاده کنم؟ مثلاً کتاب یا مقاله یا سخنرانی یا...

دریافت‌کنندگان پیام من چه کسانی هستند؟ و چطور می‌توانم متقاعدشان کنم؟

و در آخر اینکه زمینه انتقال پیام من چیست؟ یعنی پیام من چه وقت و کجا به دست مخاطب می‌رسد؟

پس از آنکه به این سؤال‌ها پاسخ دادید وقت آن است که موضوع را برای خود روشن و شفاف کنید. به موضوع از جهات، جنبه‌ها و چشم‌اندازهای متفاوت نگاه کنید. برای هر جنبه از موضوع مورد ادعای  خود به موافق‌ها و مخالف‌ها فکر کنید. بهتر است در این مرحله، مقداری تحقیقات اولیه انجام دهید تا موضوع را کاملاً متوجه شوید.

 پیش از آنکه دیگران را قانع کنید، در ذهنتان با خودتان روراست باشید: سعی دارید چه چیزی را اثبات کنید؟ چرا درباره این موضوع، چنین نظر و موضعی دارید؟ پیشنهاد می‌شود در این مرحله، یک جدول موافقان و مخالفان ترسیم کنید و زیر هر ستون، موافق و مخالف موضع خود استدلال کنید؛ چرا که لازم است همه‌ چشم‌اندازهای موجود را درک کنید تا در نهایت بتوانید یک استدلال قانع‌کننده ارائه دهید.

پس از آنکه موضوع را کاملاً بررسی کردید، زمان آن رسیده است که یک موضع در قبال موضوع اتخاذ کنید. موضع یا ادعا می‌تواند یکی از سه نوع زیر باشد:

اول ادعای مرتبط با حقیقت که نشان می‌دهد شما باور دارید چیزی درست یا نادرست است.

دوم ادعای مرتبط با ارزش که نشان‌دهنده ارزشی‌ است که شما برای چیزی قائل هستید.

و سوم ادعای مرتبط با رویه‌ که نمایانگر آن چیزی است که شما فکر می‌کنید باید انجام شود و یا آنچه که نباید انجام شود.

مثلاً موضوع مصرف انرژی را در نظر بگیرید؛ ادعای نوع اول می‌تواند «الگوی مصرف انرژی در کشور ما نادرست است.» و ادعای نوع دوم: «با این شیوه مصرف انرژی، ما منابع انرژی محدودی برای فرزانمان باقی می‌گذاریم.» و نوع سوم:« دولت باید از طریق افزایش قیمت، الگوی مصرف انرژی را اصلاح کند.» باشد.

در متن کوتاه ادعای خود باید ابتدا به موضوع اشاره کنید و سپس حقیقت، ارزش یا رویه‌ای که می‌خواهید توسعه دهید را بیان کنید. فراموش نکنید که در ادعایتان، باید موضع شما و دلیل اصلی اتخاذ آن کاملاً مشخص باشد.

پس از روشن کردن موضع، وقت انجام تحقیقات عمیق درباره موضوع است. مجموعه‌ای از شواهد کلیدی برای پشتیبانی از ادعایتان جمع‌آوری کنید. در این مرحله می‌خواهید مطمئن شوید ادعایتان در برابر مخالفان دوام می‌آورد. اگر متوجه شدید که اینطور نیست در همین‌جا موضع خود را تغییر دهید و پیش‌تر نروید.

انواع مختلف جزئیات، انواع مختلف پشتیبانی‌ها را فراهم می‌کند. می‌توانید از جزئیاتی مثل حقایق و آمار استفاده کنید و ادعای خود را به واقعیت‌های مشخصی متصل کنید. هم‌چنین می‌توانید از دلیل و منطق و روابط علت و معلولی بهره ببرید. می‌توانید مثال و قصه و حکایت در پشتیبانی از ادعایتان ارائه کنید و یا با استفاده از نقل قول‌هایی، احساسات مخاطب را درگیر موضوع کنید.

هر مسئله قابل بحثی را دست کم از دو، یا اغلب بیشتر از دو نقطه‌نظر می‌توان نگاه و بررسی کرد. وقت آن رسیده است که به مواضع غیر از موضع خودتان هم بپردازید. همانطور که شما برای موضع خود، شواهد پشتیبان جمع‌آوری کرده‌اید‌، افراد دیگر با ‌دیدگاه‌های متفاوت نیز همین کار را برای مواضع خودشان انجام داده‌اند. با شناسایی ایرادهایی که فکر می‌کنید مخالفان از موضع شما خواهند گرفت، آغاز کنید. معکوس فکر کنید، تصور کنید مخالف خودتان هستید و درباره مواضع مخالفان تحقیق کنید.

نادیده گرفتن ایرادها و اشکال‌ها، استدلال شما را تضعیف می‌کند. شما باید با استدلال‌های مخالفی که پیش رو دارید مواجه شوید. پس از آنکه ایرادهای عمده‌ای که به استدلال شما وارد است را شناسایی کردید، تصمیم بگیرید چگونه می‌خواهید با آن‌ها برخورد کنید؛ می‌توانید به کلی ایرادی را رد کنید و اثبات کنید که اشتباه و نامربوط است، یا می‌توانید بخشی از ایراد را بپذیرید اما علیه باقی آن استدلال کنید و یا آنکه شکست را در مقابل آن ایراد به‌خصوص بپذیرید و عبور کنید و به ادامه استدلال خود بپردازید.

ساختار استدلال شما بسته به آنکه مخاطبتان چقدر پذیرنده یا چقدر مقاوم باشد، متغیر می‌شود. اگر مخاطب، شنوا و آماده پذیرش باشد می‌توانید ابتدا دلایل پشتیبان را ارائه کنید و در انتهای استدلال به مقابله با استدلال‌های مخالف بپردازید؛ اما برای مخاطب مخالف و مقاوم احتمالاً بخواهید با پرداختن به ایرادها آغاز کنید.

برای آنکه مخاطب خود را مجذوب و همراه کنید می‌توانید خود را یک انسان اخلاقی و یک منبع قابل اعتماد نمایش دهید تا مخاطب با موضع شما همراه شود یا از منطق برای استدلال خود استفاده کنید و یا مخاطبان را از نظر احساسی تحریک کنید تا با موضع شما ارتباط برقرار کنند. در مورد شیوه سوم می‌توانید از خودتان بپرسید که چگونه موضع شما می‌تواند به مخاطبانتان کمک کند به آنچه نیاز دارند یا می‌خواهند یا توقع دارند، دست پیدا کنند؟ پاسخ به این سؤال‌ها به شما امکان می‌دهد که مخاطب را از نظر احساسی با موضع خود درگیر و همراه کنید.

متقاعدکننده‌ترین استدلال‌ها، احتمالاً از هر سه نوع شیوه جذب مخاطب بهره می‌برند. فراموش نکنید که هر سه شیوه می‌تواند مورد سوء‌ِاستفاده قرار گیرد.

بسیار مهم است که به عنوان پایان‌بندی استدلال، به مخاطبانتان یک ایده نهایی قوی ارائه دهید. استدلال‌تان را با بیان دوباره ادعای اولیه اما این بار به روشی متفاوت و نو به پایان برسانید و فراموش نکنید که ادعای خود را به زندگی واقعی و روزمره مخاطب و به آینده مرتبط کنید.

پس از آنکه بنای استدلال خود را ساختید، می‌توانید از «پرسش‌های سقراطی» برای آزمودن استحکام آن استفاده کنید. با یک جستجوی کوچک می‌توانید فهرست کاملی از این پرسش‌ها را مشاهده کنید. سقراط، استدلال‌ها را از طریق سؤال پرسیدن، امتحان می‌کرد. او شاگردانش را تشویق می‌کرد با استفاده از منطق، پاسخ را بیابند. پرسش‌های سقراطی مخصوصاً به این کار می‌آیند که افکار رقبا را در مناظره بیشتر بشناسید. چند پرسش سقراطی را به عنوان پایان‌بندی با هم می‌خوانیم:

فرض‌های اولیه‌ای که زیربنای ادعای تو هستند کدام‌اند؟

از موضع تو چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟

چگونه می‌توان ایده تو را به مقیاس بزرگ‌تر تعمیم داد؟

ارزش ایده تو در چیست؟ چه ارزشی را ارائه می‌کند و چرا؟

 

انتهای پیام

 

از مدرسه بیان بیشتر بخوانید:

کیچ چیست؟ / بنجل‌ها در هنر، معماری و سیاست!

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

پربازدیدترین