تکیه دولت‌ها بر صندلی گرانی و بالا بردن قیمت‌ها
کد خبر: 12963
دکتر محمدرضا واعظ مهدوی مطرح کرد؛

تکیه دولت‌ها بر صندلی گرانی و بالا بردن قیمت‌ها

یک نظریه‌پرداز اقتصاد سلامت با انتقاد از نادیده گرفتن اقشار کم‌درآمد در برنامه‌های اقتصادی گفت: سیاستگذاران یک بار سمت و سوی کلان برنامه‌ها را به سمت منافع مردم، کارگران، حقوق‌بگیران، جوانان، کاهش تورم و شکل‌دهی نظام تامین اجتماعی گسترده برگردانند.

بیان فردا | دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، نظریه‌پرداز  اقتصاد سلامت در گفت‌وگو با «بیان فردا» با اشاره به تغییر نگرش‌ رخ داده در دولت‌ها نسبت به برنامه‌های اقتصادی گفت: متاسفانه دولت‌ها به جای اینکه یکی پس از دیگری طبق دهه اول انقلاب رسالت خود را ارزانی تعریف کنند؛ به دنبال بالا بردن قیمت‌ها هستند و روی صندلی گرانی نشسته‌اند. نتیجه چنین نگرشی افزایش تورم به عنوان بزرگترین عامل فقر و مختل‌کننده برنامه‌های توسعه در کشور است. 

این استاد دانشگاه افزود: تعریف دولت و صندلی دولت یک تغییر ایدئولوژیک بوده که در کشور ایجاد شده است. یعنی دولت ارزانی به دولت گرانی تبدیل شده است به شکلی که سعی می‌کند قیمت حامل‌های انرژی، بلیط هواپیما و .... را بالا ببرد به همین دلیل قیمت تمام شده هم بالا می‌رود.

واعظ مهدوی با انتقاد شدید از برنامه‌های یکسان سازی نرخ ارز در سالهای متمادی گفت: بالاخره پس از این همه تجربه از یکسان سازی نرخ ارز و واگذار کردن قیمت به بازار یک روز باید متوجه شویم که این سیاست غلط است یا خیر؟ یک جا باید متوجه شویم به تجربه دیگری نیاز داریم.  انتظار از دولت، کنترل و کاهش قیمت‌ها است البته نه زوری و دستوری. نمی‌توان به بخش خصوصی گفت با دلار 50 هزار تومان تولید کن ولی با قیمت دلار 10 هزار تومانی بفروش.

این استاد دانشگاه تصریح کرد:  باید قیمت نهاده‌ها را کنترل و آن را ارزان‌تر تامین کند و در اختیار قرار دهد. یک بار هم سیاستگذاران این تئوری را امتحان کنند و از اشتباه بودن پارادایم آزادسازی، خصوصی‌سازی، واگذارکردن مسائل به دولت و عدم مسئولیت‌پذیری دولت خارج شوند و سمت و سوی کلان برنامه‌ها را به سمت منافع مردم، کارگران، حقوق‌بگیران، جوانان، کاهش تورم، شکل‌دهی نظام تامین اجتماعی گسترده برگردانند.

این نظریه‌پرداز اقتصاد سلامت با اشاره اقدامات بزرگ توسعه‌ای در دهه اول انقلاب گفت: بطورکلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پتانسیل بسیار عظیمی از نیروی انسانی در کشور شکوفا شد و این از ویژگی‌های آزادی است و همواره در مقاطع دیگر تاریخ کشورمان هرجا فضای سیاسی باز می‌شد شاهد چنین شکوفایی‌هایی بوده‌ایم.به همین دلیل هم شاهد این هستیم که در دهه اول پیروزی انقلاب علیرغم اینکه جنگ را پشت سرمی‌گذاشتیم و مشکلات فراوانی اعم از تحریم و کشمکش‌های مختلف سیاسی را در کشور شاهد بودیم و در کشور هم برنامه‌ای وجود نداشت اما بزرگترین اقدامات توسعه‌ای کشور در همین یک دهه انجام شد.

 وی افزود: در دولت وقت (دولت میرحسین موسوی) طرح‌های بزرگ انقلاب شکل گرفت. اقداماتی که شاید هنوز نظیر آنها رخ نداده یا کمتر به وقوع پیوسته است.طرح بزرگ فولاد و پتروشیمی در این دوران به وقوع پیوست. شبکه بهداشت درمانی کشور هم که جزو افتخارات جمهوری اسلامی ایران است در همین دوران شکل گرفت و سازمان پیدا کرد. از طرفی نظام آموزش و پرورش، معاونت مناطق محروم، توسعه مناطق محروم، دانشگاه‌ها و شکل‌گیری پایه‌های اصلی نظام علمی کشور نیز در همین دوران انجام شد در صورتی که به معنای مصطلح امروز برنامه پنج ساله توسعه هم نداشتیم؛ بنابراین نتیجه‌گیری من از این موضوع این است که توسعه کشور الزاماً بعد از انقلاب به وسیله پتانسیل عظیم مدیریتی که در کشور وجود داشت؛ ایجاد شد و این به نحوی بود که بعضاً قابل اداره توسط راس کشور مثل دستگاه‌ها و نهادهای اجرایی نبود.

مدیرعامل بنیاد هاسب گفت: در نظام مدیریتی پس از انقلاب و به خصوص در دهه اول، این پتانسیل توسعه کشور وجود داشت. این پتانسیل در آن سال‌ها تکلیف روشن داشت. یعنی معلوم بود که تولید باید انجام شود و مشخص بود که رسیدگی به مناطق محروم باید صورت بگیرد؛ تشکیک ایجاد نمی‌شد که آیا توسعه در مناطق محروم به صرفه است یا نه. همچنین معلوم بود که بهداشت مقدم بر درمان است و باید به بهداشت پرداخت و معلوم بود که تربیت نیروی انسانی باید خودی باشد همچنین در قانون تصویب شد که اعزام دانشجو کمتر از مدرک لیسانس ممنوع است و این فرهنگ هم برگرفته از رهنمودهای حضرت امام بود.

وی افزود: مجموعه این اقدامات باعث شد که شاخص توسعه انسانی در دهه اول انقلاب رشد جهشی بسیار بزرگی داشته باشد به نحوی که از سال ۱۹۶۲ تا 1979 که دوره 17 سال قبل از پیروزی انقلاب بوده است، امید به زندگی تنها دو سال رشد کرده و از ۵۲ به ۵۴ سال رسیده است ولی در آن ایام با وجود اینکه در جنگ‌، اپیدمی‌ها، و ... قرار داشتیم، اما شکل‌گیری اندیشه بگونه‌ای بود که ازسال ۵۴ تا پایان سال ۶۷ امید به زندگی با 10 سال افزایش به ۶۴ سال ‌رسید.

واعظ مهدوی با اشاره به تدوین برنامه‌های توسعه در کشور تصریح کرد: آنچه که در توسعه کشور اتفاق می‌افتد ناشی از کارکرد برنامه نیست. یعنی چه سرعتی که در دهه اول بود و چه تغییراتی که دهه‌های بعد اتفاق افتاده ناشی از قانون برنامه‌ای که 140 ماده دارد، نیست. آن قانون یک قسمت از پازل توسعه کشور است و این هم نسیت که بگوییم بعد از آن اتفاقی نیفتاده است.

وی افزود: در بخش‌ها، عملکرد خوب است اما در ترکیب و هماهنگی با کل، یک مقدار اشکالاتی وجود دارد که آن‌هم عمدتا ناشی از گم شدن خطوط اصلی توسعه است. اگر عملکرد عینی توسعه را درنظر بگیریم؛ باید یکسری خطوط کلان آن را هدایت کند. این خطوط کلان در دهه اول روشن بود؛ یعنی معلوم بود که باید مناطق محروم در اولویت قرار بگیرد بعدها این زیر سوال رفت و گفتند هرکجا که اقتصادی باشد باید مورد توجه باشد و این تفکر باعث شد اغلب کارها در مناطق برخوردار صورت پذیرد.

با اشاره به غالب شدن برخی نظریات انحرافی و گسترش آن در دیدگاه سیاستگذاران گفت: بعدها تفکر انحرافی آمد و گفت دولت باید کوچک شود. کجای دولت کوچک شود؟ آموزش‌وپرورش؟ بهداشت‌ودرمان؟ درهمین راستا بود که بیمارستان ساخته اما خودگردان شد و بیمارستان‌های کمی که رایگان به مردم خدمات می‌دادند و می‌شد گفت که یک ملجا و پناهگاه برای فقرا بودند به تاجر تبدیل شدند. یعنی استراتژی غلط انتخاب شد و تحت تاثیر اندیشه‌های نئولیبرال و اندیشه‌های خصوصی‌سازی تغییر کرد. 

مدیرعامل بنیاد هاسب با انتقاد از گسترش نگاه منفعت‌طلبانه و انحرافی در مدیریت اقنصادی کشور طی دهه‌های اخیر گفت: در سیستان و بلوچستان نسبت سپرده‌ها به تسهیلات در استان، بزرگ‌تر از یک است. یعنی نه تنها سرمایه‌های تهران و اصفهان و شیراز و تبریز برای آبادانی این استان نمی‌آید بلکه سرمایه‌های مردم سیستان و بلوچستان هم به پایتخت می‌رسد. چون 24درصد سود را مال‌های بزرگ و واسطه‌گری‌های مالی و ... می‌توانند تامین کنند؛ بنابراین اشتغال و کارها به این سمت می‌آید و به مراتب فاصله‌ها عمیق‌تر و شدیدتر می‌شود. 

واعظ مهدوی تاکید کرد: حاکم شدن راهبردهای چنین تفکر انحرافی، بر تصمیمات کلان اقتصادی کشور است که نمود ناموفق بودن برنامه‌ها و اقدامات بخش‌هاست؛ چون هریک از بخش‌ها وظیفه خود را انجام می‌دهند ولی نمود موفقیت ندارند .همه این‌ها بجای اینکه در خدمت عدالت و برابری و مستضعفین قرار بگیرند در خدمت سرمایه‌داری، اختلاف طبقاتی، درآمدهای میلیاردی و نجومی عده‌ای، کم‌شدن قدرت خرید دستمزد بگیران، فقر بازنشستگان، معلمان، کارگران، کارمندان و تحت فشار قرارگرفتن نیروی کار درآمدند.

وی افزود: در مقایسه با کشورهای قطر و عربستان نمی‌توانیم بگوییم سطح رفاهی کشورمان در منطقه اول می شود. چون به هر حال سطح درآمد و جمعیت این کشورها قابل مقایسه با کشور ما نیست. راهکار این است که روی بهبود رفاهی و اجتماعی، سرمایه‌گذاری کنیم. بیان این نکته هم ضروری است که بزرگترین دشمن سطح رفاهی کشور تورم است و کشور ما که در این سال‌ها به خصوص در دهه 90 تورم شدیدی را پشت سر گذاشته که این موضوع مشکلات جدی را برای سطح رفاهی مردم به وجود آورده است.

واعظ مهدوی، با استناد به نظری از مرحوم مصطفی عالی‌نسب، عضو شورای اقتصاد در دولت‌های شهید رجایی و میرحسین موسوی که مشکلات اقتصادی را به فردی سرما خورده و نه فردی مبتلا به سرطان تشبیه کرده بود، گفت: الان هم حال ما در حوزه‌های آموزش، بهداشت، درمان، دارو، تجهیزات دارو و ... شبیه فرد سرما خورده‌ای است که ممکن است علائم شدیدی داشته باشد اما درمان آن به سادگی امکان‌پذیر است و با اندکی بهبود مدیریت می‌توان اقدامات و تحرکات بزرگی را رقم زد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: در حوزه‌های کلان مثل منابع، آینده، استراتژی و ... هم بعضا چنین شرایطی وجود دارد. وضعیت ما به هیچ عنوان متناسب با این ناامیدی و دلسردی و عدم امید به آینده که بعضا در سطوح مختلف القا می‌شود، نیست. حال ما شبیه جوانی است که به تازگی به اموال رسیده ولی یک سری بنگاه‌دار دور او جمع شده‌اند و اصطلاحا برسرمالش می‌زنند. باید حواسمان به دستاوردهای ارزشمندمان باشد گرچه ممکن است در کوتاه مدت با فشارهایی مواجه باشیم ولی آینده خوبی در انتظار ما خواهد بود.

 


 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین