چطور imaginative work بخوانیم؟|  راهکارهایی برای مطالعه بهتر کتاب
کد خبر: 9898

چطور imaginative work بخوانیم؟| راهکارهایی برای مطالعه بهتر کتاب

کتاب خواندن و مطالعه دارای روش‌هایی است که گاهی عدم اطلاع از آن می‌تواند، علاقه افراد به مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد. امین علیزاده در این نوشتار پیشنهادهایی را برای نحوه بهتر مطالعه ارائه کرده است.

امین  علیزاده  امین علی‌زاده

  دانشجو کارشناسی ارشد اقتصاد

 

مدرسه بیان | منبع محتویات این متن در وهله‌ اول کتاب “How to Read a Book” از  Mortimer J. Adler است. برخی دیگر به آموخته‌هایم در مدرسه‌ی روش به تدریس سروش روحبخش و بخشی دیگر به آموخته‌های شخصی‌ام برمی‌گردد. این کتاب اولین بار در سال 1940 چاپ شد. در 1972 تغییرات مهم و گسترده‌ای داشت و عمده‌ی محتویات این یادداشت به بخش‌هایی که در نسخه‌های نهایی کتاب اضافه شدند می‌پردازد. کتاب از سطوح مختلف خواندن می‌گوید و یادمان می‌دهد چطور قدم به قدم، خواننده‌ بهتری شویم. علاوه بر پیشنهادهای عمومی، آن‌ها به راهکارهای جزئی‌تری برای بهتر خواندن هر دسته از کتاب هم می‌پردازند. این راهکارها با نوعی دسته‌بندی خاص از کتاب‌ها توسط نویسندگان همراه هستند.

نخستین بار، نام این کتاب را در سخنرانی‌ از زبان مصطفی ملکیان شنیدم. او همچنین از ترجمه‌ فارسی کتاب توسط نشر آستان قدس رضوی با عنوان "‌‍‌چگونه کتاب بخوانیم؟" ‍‌نام برد و ذکر کرد که ترجمه‌ خوبی نیست. به همین رو، منبع من در این یادداشت، نسخه‌ انگلیسی کتاب بوده است.

نویسنده در فصل‌های اول کتاب از چطور خواندن expositoty work یعنی کتاب‌های تبیینی، توضیحی یا آنچه من به تسامح آثار علمی می‌نامم، می‌گوید. نویسنده کتاب‌های مربوط به فلسفه، تاریخ و علم را برای مثال در این دسته قرار می‌دهد.

imaginative work چیست؟

دسته‌ عمده‌ دیگر کتاب‎‌ها که تمرکز این یادداشت بر آن‌هاست imaginative work است. در این یادداشت باز با ترجمه‌ای نادقیق با تعبیر آثار هنری از آن‌ها یاد می‌کنم. قصه، رمان، نمایشنامه، شعر و حماسه در این گروه قرار می‌گیرند.

برویم سراغ پیشنهادهای نویسنده برای چگونه کتاب خواندن. در فصول اولیه، نویسنده از چهار سطح مختلف خواندن حرف می‌زند. او ادعا می‌کند سطح اولیه برای هر کسی‌است که سواد خواندن دارد. در سطح بالاتر، خواننده می‌‌تواند بگوید کتاب در مورد چیست و چه می‌گوید. در گام بعدی او می‌تواند از استدلال‌های نویسنده، از عبارات و کلمات کلیدی او، از نتایجی که می‌گیرد صحبت کند و موشکافی‌اش از متن را عمق ببخشد. خواننده یاد می‌گیرد چطور از نویسنده سوال کند، کتاب را نقد کند و از اشتباه‌ها و نقص‌های متن بگوید. در مرحله نهایی و آنچه نویسنده از آن به عنوان بالاترین سطح خواندن یاد می‌کند، خواننده به خوانشی بینامتنی/بیناکتابی می‌رسد که می‌تواند بین کتاب‌های مختلفی که خوانده است ارتباط برقرار کند و بگوید در موضوع الف، کتاب ب و ج چه گفته‌اند و در کجا با هم موافق و در کجا مخالفند.

نویسنده راهکارهایی برای بالارفتن از این سطوح خواندن ارائه می‌دهد. این راهکارها در ابتدا برای کتاب‌‌های علمی گفته می‌شود اما نویسنده در ادامه به ما آموزش می‌دهد که چطور آن‌ها را برای خواندن کتب هنری نیز به کار بریم.

در ابتدای بخش مربوط به خواندن آثار هنری نویسنده تلاش می‌کند از نگاه خودش برای چراییِ خواندن این دسته از کتاب‌ها بگوید. او ادعا می‌کند که ما فراوان مدیون آثار علمی برای افزایش دانش بشری هستیم اما خوب است گاه از خواندن آن‌ها فاصله بگیریم. چه بهتر که این فاصله‌گرفتن به دنیایی عمیق‎تر و واقعیتی ژرف‌تر باشد. واقعیتی که همانا واقعیت درونی خود ماست. چه بهتر که این فاصله را به نزدیک‌تر به بخش‎های عمیقِ کمتر لمس‌شده‌ی وجود خود بپردازیم و این اتفاقی است که با خواندن شعر، قصه، رمان، نمایش‌نامه و حماسه رخ می‌دهد.

سپس نویسنده برای اینکه حظِ ما از خواندن آثار هنری را بیشینه کند به گفتن توصیه‌هایش می‌پردازد.

برای اینکار، ابتدا او به تفاوت‌های این دو دسته‌ کلی از کتاب‌ها، یعنی کتاب‌هایimaginative  و expository می‌پردازد.

556443

نخست مشخص می‌کند که آثار هنری در قلمروی زیبایی‌اند و آثار علمی در قلمروی حقیقت. غایت اصلی یک شاعر خلق زیباییست در حالی که یک دانشمند در رساله‌ی علمی‌اش به دنبال کشف حقیقت یا نزدیک‌تر شدن به آن است.

به همین ترتیب، خواننده‌ یک رساله‌ی علمی به دنبال آن است که از دانشی که نویسنده از تجاربش به آن رسیده آگاه شود، در حالی که خواننده‌ یک رمان درگیر با خود تجربه می‌شود. برای مثال، کتبی که گالیله یا کپلر در مورد کیهان‌شناسی‌ نوشته‌اند از جمله آثار علمی محسوب می‌شوند اما اگر کسی در مورد زندگی گالیله و کپلر در حین نوشتن این کتاب‌ها، برخوردشان با مراجع زمانه‌شان مانند کلیسا بنویسد، این کتاب در قلمروی آثار هنری قرار می‌گیرد چرا که ما را در درجه‌ اول درگیر خود آن تجربه می‌کند و نه ماحصل آن از حیث دانشی که به بشر افزوده است. به این معنا هدف از نوشتن آثار علمی و هنری نیز متفاوت است.آثار علمی به دنبال تعلیم خواننده و آثار هنری در پی please یا ایجاد لذت برای او هستند.

در ادامه نویسنده ادعا می‌کند یکی از نتایج اصلی خواندن آثار علمی action این است که به کنشی خاص بینجامد. اگر شما با استدلال‌های یک نویسنده واقعا قانع شوید که مکتب رواقی‌گری مفیدترین مکتب برای بشر است، به طور طبیعی زندگی‌تان تغییر خواهد کرد. در حالی که پس از خواندن شعری از سعدی لزوما قرار نیست تغییری در کنش‌های شما صورت پذیرد. طرفه آنکه آثار هنری میتوانند کنش بسیار عمیق‌تری را در خواننده ایجاد کنند اما باید به خاطر داشت که این صرفا یک نتیجه‌ی فرعی خواندن آثار هنری‌است. هدف اصلی آن همان کسب لذت است و لاغیر.

خالق آثار هنری از ابهام استقبال می‌کنند. انتخاب کلمات چندمعنایی و خلق ابیات چندوجهی از هنرمندی شاعری مانند حافظ است. در حالی که همین ویژگی در یک رساله‌ علمی عیب آشکار آن است. هنرمند تلاش می‌کند با انتخاب کلماتی که بیشترین قدرت را دارند حداکثر بهره‌برداری را از آن‌ها بکند.

به بیان دیگر، یک اثر هنری نیک فراتر از مجموع کلماتش است در حالی که یک رساله‌ علمی باکیفیت درست معادل مجموع کلماتش است. وجود معناهای ضمنی و بین‌خطوطی یک رمان را برجسته می‌سازد در حالی که ابهام در منظور نویسنده‌ی یک مقاله‌ی زمین‌شناسی آن را خدشه‌دار می‌کند.

وقتی ما به عنوان یک فارسی‌زبان می‌خوانیم:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند

برای ما تداعی‌های دارد که فراتر از مجموع این کلمات است. اگر یک یونانی‎‌زبان، فارسی بیاموزد و معنی تک‌تک کلمات این بیت را بفهمد، درک او به هیچ روی معادل با درک ما نخواهد بود. در حالی که اگر ما یونانی بیاموزیم و رساله‌ هندسی اقلیدس را بخوانیم درست به همان فهمی می‌رسیم که یک یونانی‌زبان از خواندن استدلال‌های هندسی اقلیدس می‌رسد چرا که در آن استدلال‌ها چیزی فراتر از کلمات به کار برده شده وجود ندارد.

می‌شود این نگاه را به فراتر هم بسط داد. فهم ما به عنوان فارسی‌زبان از آن بیت حافظ حتی در همه‌ احوال هم یکی نیست. و این ویژگی ممتاز شعر اوست. ( منبع این قسمت، عمدتا سخنان دکتر شفیعی کدکنی در کلاس‌های درسش در حوزه آثار استدلالی و اقناعی بود که میشود ترجمه‌ی دیگری برای expository work و imaginative work در نظرشان گرفت).

باز به بیان دیگر کیفیت کار اقلیدس در این است که ابنای بشر در طول تاریخ بتوانند استدلال‌هایش را بی کم و کاست درک کنند، حال آنکه زیبایی کار حافظ در اینجاست که حتی یک نفر در صبحی که خوش است یک فهم از آن بجوید و همان عصر که ناخوش است فهمی دیگر. این حسن در حوزه‌ آثار هنری، نقص در آثار علمی است و برعکس.

نکته‌ کلیدی دیگر در تفاوت آثار هنری و علمی آن است که ملاک سنجش ما برای آن‌ها به ترتیب درونی و بیرونی است. ما برای آثار علمی یک benchmark داریم که میتوانیم این آثار را در برابر آن بسنجیم و آن معیار، همان واقعیت جهان بیرون است. اگر یک تئوری اقتصادی با جهان واقعیت تطبیق نداشته باشد ما دیگر به آن توجه چندانی نمی‌کنیم. در حالی که ما برای سنجش کیفیت یک رمان، ملاکی جز خودِ آن رمان نداریم. به بیان شیواتر ما نمی‌توانیم به موضوعی که رمان‌نویس بدان پرداخته یا جهانی که یک نمایش‌نامه نویس خلق کرده ایراد بگیریم، بلکه نقد ما میتواند تنها متوجه آن باشد که با آن چکار کرده، در آن موضوع چقدر هنرمندی کرده و اجزای اثرش چقدر تناسب درونی دارد. نویسنده از هنری جیمز یاد میکند که گفته بود:

We must grant the artist his subject, his idea, what the French call his donnée; our criticism is applied only to what he makes of it.”

به این معنا ما نمی‌توانیم با یک اثر هنری موافق باشیم یا نباشیم. ما فقط می‌توانیم از آن خوشمان بیاد یا نیاید و اگر خواننده‌ ممتازی باشیم می‌توانیم بگوییم چرا از آن خوشمان آمده است یا نه.

در همین راستا من یاد بخشی از مقدمه‌ کتاب "آن‌سوی حرف و صوت، گزیده‌ اسرار التوحید" به قلم دکتر شفیعی کدکنی افتادم. البته او این توضیحات را برای کتب عرفانی می‌دهد ولی به نظرم آمد میتوان آن را به حوزه‌ی عام‌تر آثار هنری یا آنچه او خودش حوزه‌ی اقناع می‌نامد بسط داد. او مینویسد:

" اگر در این‌گونه کتاب‌ها توصیفی از خوارق عادات و کرامات مشایخ صوفیه دیده می‌شود، برخورد خرافی با این گونه مسا‌ئل نباید داشت. بیش از آنکه به امکان وقوع این گونه مسائل بیندیشیم باید به این بیندیشیم که این واقعه را نویسنده چقدر خوب تصویر کرده و چه استادانه از عهده‌ بیان منظور خود برآمده است. همچنانکه اگر کسی گزارش یکی از خواب‌های خود را بدهد که در خواب خروسی دیدم که یکی از چشم‌هایش یاقوت بود و.... ما نباید خواب او را اگر خوب توصیف شده باشد مسخره کنیم و یا چیزی خرافی و نامعقول بدانیم. در این گونه موارد باید به شیوه ی بیان و اسلوب و ادای اندیشه‌ و یا واقعه بیندیشیم و به نفس واقعه و امکان وقوع آن. ستایش حسن بیان چنان کسی در گزارش خواب خویش به معنی تبلیغ برای پذیرفتن وجود خارجی چنان خروسی نیست. صدق و کذب این گونه قضایا، صدق و کذب منطقی نیست. صدق و کذب هنری است. اگر به لحاظ هنری نیک از عهده برآمده باشد، صادق است و اگر ناموفق باشد، کاذب است. این نکته را به هنگام خواندن متون تصوف هرگز نباید از یاد برد. گزاره های هنری حتی اگر در شکل خبری باشند، معنی انشائی دارند و در گزاره‌های انشائی صدق و کذب، مفهومی دیگر دارد. به قول ابوالحسن خرقانی مادر فرزند را چند بار گوید "مادر ترا میراد" بنتواند مرد ولیکن در آن گفت صادق باشد."

نویسنده همچنین از عبارت fine art یاد می‌کند که ما در فارسی آن را به "هنرهای زیبا" ترجمه کرده‎‌ایم. نویسنده ادعا می‌کند که fine در این عبارت نه به این معنی است که آن اثر هنری‌ای است که پایان یافته و به انجام رسیده بلکه به این معنی است که خود آن هنر fine یا end یا هدف است. به بیان دیگر خود آن هنر هدف است و هنرمند رسالتی جز خلق زیبایی ندارد. هنر برای هنر.

حال با دانستن این تفاوت‌ها میان آثار هنری و علمی به چطور خواندن آثار هنری بپردازیم.

نویسنده اول از همه دعوت می‌کند که در هنگام خواندن کتب علمی منفعل باشیم. باید قلم در دست و تیز و حواس‌جمع نویسنده را دنبال کنیم. هنگام خواندن یک کتاب فلسفی، باید کتاب را به ذهن خودمان بیاوریم و با تمام ابزارهای ذهنی‌ای که داریم حلاجی‌اش کنیم. مثل یک کارآگاه زبردست گام به گام دنبال نویسنده برویم، ببینیم چطور از کدام فرعی به کدام اصلی پیچیده و چگونه و با چه استدلالی به چه نتیجه‌ای رسیده است.

این رویکرد فعالانه در خوانش آثار هنری باید شکل دیگری به خودش بگیرد. شکلی که نویسنده با تعبیر Active Passion یا اشتیاق فعال از آن یاد میکند. هنگام خواندن یک رمان، ما باید خود را رها کنیم و خود را در دریای کلماتش غرق کنیم. ما باید اجازه دهیم، هنرمند هر کاری که میخواسته با اثرش با ما بکند، بکند. باید هرچه سوءظن و شک نسبت به جهانی که هنرمند خلق کرده داریم، کنار بگذاریم و چنان یک مومن به دنیای کتاب ایمان بیاوریم. با شخصیت‌های داستان حرف بزنیم، کنارشان قدم بزنیم و با آن ها دوست شویم.

سلینجر گفته بود:

What really knocks me out is a book that, when you're all done reading it, you wish the author that wrote it was a terrific friend of yours and you could call him up on the phone whenever you felt like it.

رسیدن به چنین حدی از صمیمیت با اثر (که از نظر سلینجر به صمیمیت با خالق اثر می انجامد) همان است که نویسنده بدان دعوتمان می‌کند.

حال برسیم به اصل کارمان.

نویسنده می‌گوید که پس از اینکه اثر هنری را کامل خواندید و در آن غرق شدید و با جهانش آشنا شدید، حالا می‌توانید این قدم ها را طی کنید. اینجا من چک لیستی مشخص کرده‌ام که سوالاتی است که خواننده می‌تواند در این مرحله به آن‌ها پاسخ دهد، نویسنده از چنین چک لیستی حرف نزده اما من ادعا می‌کنم تقریبا معادل همان گام‌هایی است که او برای سطوح مختلف خواندن از آن یاد می‌کند. سعی کنید به این سوال‌ها در مورد کتاب پاسخ بدهید.

-کتاب عضو کدام ‌دسته‌ از کتاب‌ها  بود؟

- در‌ مورد‌ چه‌بود؟ برای داستان‌ها می‌شود اینکه پلات را توضیح دهید.

- اجزایش چه‌ بود؟ برای مثال از این ها بگویید:

زمان‌و‌مکان‌اثر، شخصیت‌ها یعنی ویژگی‌ها، رفتار،گفتار، اعمال و احساساتشان، رویدادها، پلات‌پوینت‌ها، تم، نثر ‌خاص، جملات و عبارات ویژه و به یاد ماندنی کتاب.

- آیا از کتاب لذت بردی؟ چرا بله؟ چرا خیر؟

ابتدا احتمالا دلایل شخصی به ذهنتان می آید. مثل اینکه کِی و‌کجا‌ خواندیدش؟ هنگام خواندنش ‌در‌چه‌احوالی‌بودید؟‌چه‌برهه‌ای از‌زندگی‌تان بودید؟ آیا ارتباطی‌میان‌زندگی‌شخصی‌خود و کتاب‌یافتید؟ یا با کاراکتری از کتاب؟

با بیان دلایل شخصی حال مشخص میشود که آیا ما دلایل غیرشخصی نیز برای لذتی که از کتابی برده ایم داریم یا نه. این ها همان دلایل هنری و فنی هستند که با افزایش کیفیت ذائقه و سلیقه‌ی هنریمان به دست می‌آیند.

حال با این رهنمودهای عمومی برای تمام آثار هنری، مشخصا به چگونه بهتر خواندن هر دسته از این کتاب‌ها از نظر نویسنده می‌پردازیم

قصه و رمان

این متداول‌ترین نوع آثار هنری است که خوانده می‌شود. نکته‌ اولی که نویسنده در خواندن قصه و رمان به ما می‌گوید این است که آن را درکوتاه‌ترین زمان بخوانید. این نکته فارغ از ابعاد و اندازه‌ کتاب صادق است. نویسنده می‌گوید که داشتن چنین رویکردی در قبال کتاب‌های حجیم مانند جنگ و صلح از تولستوی می‌تواند طاقت فرسا به‌نظر بیاید اما ادعا می‌کند که به زحمتش می ارزد زیرا این طور پلات از دستتان در نمی‌رود و در جهان نویسنده باقی می‌مانید. نویسنده بیان می‌کند که نگاهمان به قصه و رمان باید همچون نگاهمان به زندگی باشد. اگر در یک مهمانی تعداد زیادی آدم و نام های گوناگون ببینیم و بشنویم، جا نمیزنیم و بیرون نمیریم، بلکه پیش می‌رویم و کم کم متوجه می‌شویم که کدام آدم را دیگر نخواهیم داد، با کدام احتمالا هفته بعد بیرون خواهیم رفت و کدامشان می‌تواند زوجمان برای همیشه شود. به همین منوال، با اصرار به ادامه بر خواندن یک رمان بلند، کم کم درک میکنیم که کدام شخصیت ها مهم اند، چه وقایعی صرفا برای پیش بردن قصه‌اند و کدامشان سرنوشت سازند و نقاط عطف داستان.

نویسنده بیان می‌کند که هنگام پیش رفتن در داستان آنقدر مهم نیست که همه‌اش را نفهمیم و جاهایی برایمان گنگ باشد. مهم آن است که در انتها وقتی به پشت سرمان و آنچه خوانده ایم نگاه کنیم، داستان را درک کنیم، درست مانند زندگی.

حماسه

حماسه به ادعای نویسنده سخت‌ترین نوع آثار هنری هم برای نوشتن و هم برای خواندن است. پیشنهاد خاصی نویسنده نمی‌دهد اما ما را به خواندنشان دعوت می‌کند. خصوصا حماسه‌های برجسته در ادبیات غرب مانند ایلیاد‌و‌ادیسه‌از‌هومر، آنه‌ئید از‌ویرجیل، کمدی‌الهی‌از‌دانته و بهشت‌گمشده‌از‌میلتون. نویسنده ادعا میکند هر برنامه مطالعات جدی‌ای شامل این کتاب‌ها به همراه کتاب مقدس خواهد بود چرا که این کتاب‌ها استخوان‌بندی ادبیات را شکل می‌دهند. البته که نویسنده ادبیات جهان غرب را مد نظر دارد.

نمایش‌نامه

تمام قواعدی که برای خواندن قصه و رمان داشتیم این جا صادق است. با این تقاوت که خواننده برای خواندن نمایش‌نامه باید جهد بیشتری برای درک پس‌زمینه داستان از خود نشان دهد چرا که در نمایش‌نامه برخلاف قصه و رمان نویسنده به ما پس‌زمینه‌ اتفاقات را چندان توضیح نمی‌دهد و اثر عمدتا با دیالوگ است که پیش میرود.

نویسنده ادعا می‌کند که نمایش‌نامه‌ها اصولا اثرهایی ناقص‌اند چرا که آن‌ها برای اجرا شدن روی صحنه خلق شده‌اند و نه صرفا برای خوانده شدن به عنوان متنی مستقل. تنها پس از اجرا شدن روی صحنه اثر کامل می‌شود. به همین سبب او دعوت می‌کند که ما پس از کامل خواندن نمایش نامه ها خودمان آن ها را کارگردانی کنیم. یعنی انگار که بازیگرهایی در اختیار داریم به هر یک بگوییم چطور نقش شخصیت ها را ایفا کنند و بعد خودمان جای آنها بازی کنیم. نویسنده ادعا می‌کند که اینطور به آنچه هدف نمایش نامه است نزدیکتر می‌شویم و ارتباط عمیق تری با آن برقرار می‌کنیم.

وی معتقد است نمایش‌نامه‌هایی که خواندنی باشند کم اند اما با این وجود اثرهایی را معرفی می‌کند که این ویژگی را دارند برای نمونه ما را به کارهای Euripedes و Sophocles و Aeschylus دعوت می‌کند که نمایش‌نامه‌نویسان یونان بوستان بوده‌اند. همچنین ما را به خواندن نمایش‌ نامه های Shakespeare و کمدی‌های Moliere  نیز دعوت می‌کند.

نکته کوچکی هم در خصوص خواندن تراژدی ها به ما یادآور می‌شود و آن این است که در خواندن تراژدی‌ها همیشه با خود فکر کنیم اگر شخصیت‌ها زمان کافی داشتند داستان چطور پیش می‌رفت. نویسنده به ما متذکر می‌شود که در تراژدی های یونان باستان، عنصر اصلی کمبود وقت است.

شعر

اگر طیفی در نظر بگیریم که یک سرش آثار هنری یا imaginative و طرف دیگرش آثار علمی یا expository باشد، شعر در منتهاالیه سمت آثار هنری قرار میگیرد. به این معنا که ویژگی هایی که در خصوص آثار هنری در مقام قیاس با آثار علمی برشمردیم در شعر بیش از همه جلوه گر است.

به همین روی، نویسنده برای خواندن شعر، توصیه‌های ویژه‌ای می‌کند. نخست اینکه ابتدا شعر را بدون توقف بخوانید. اصلا سر کلمات گیر نکنید. پیش برید. سپس، یک بار دیگر شعر را کامل بخوانید اما با صدای بلند. چون چشم ها می‌توانند چیزهایی را جا بندازند که لب و دهان جا نمی‌اندازند. با تلاش برای بیان درست کلمات، شعر را بهتر درک می‌کنید. سعی کنید ویژه ها و مضامین کلیدی شاعر را درک کنید. مثلا اگر بفهمید که "رند" در شعر حافظ چه معنایی دارد بسیار از شعرهای او را بهتر درک می‌کنیم. البته ممکن است نویسنده مضمون کلیدی ای در شعرش داشته باشد که به طور مستقیم از آن نگوید و خواننده صرفا به طور ضمنی بتواند درکش کند. نویسنده از شعری از شکسپیر مثال می‌زند که مضمون کلیدی آن، گذر زمان است بی آنکه کلمه‌ی زمان در شعر باشد. در نهایت، نویسنده تاکید می‌کند که به شعرها باید مدام مراجعه کرد و باز خواندشان.

ضمنا، به ذهنم آمد که در راستای بهتر کتاب خواندن، دانستن context تاریخی از اتفاقات می‌تواند کمک کند. از اینرو لیستی که خود درستش کرده‌ام را در اختیار قرار میدهم شاید به دردتان بخورد. می‌توانید در ارتقای آن نیز یاری کنید زیرا که با همین لینک‌ها در اختیار همگان است.

تاریخ جهان پیش از میلاد مسیح

 تاریخ جهان پس از میلاد مسیح

تاریخ معاصر ایران

انتهای پیام

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین